نوشته شده توسط : علی افسری نژاد

مايه اصطلاحي است كه در موسيقي شرق خصوصا" موسيقي ايراني معمول و مرسوم است و معادل آن در فرهنگ موسيقي فرانسه لغتي است بنام ( Leton ) يا تُــن.

نت شروع گام يا آواز را مايه گويند و اين مقوله ميان آوازخوانان بسيار رايج است ( مفاهيمي از قبيل : اين مايه زياد است و يا براي صداي من كم است) كه منظور آنان با توجه به وسعت صدايشان ، توانايي در اجراي نت هاي گام بخصوص در فاصله اكتاو ويا بعد از آن مي باشد.

زير و روي يك مايه :

اصطلاح « زير يك مايه اي را خواندن » ويا « بم آن مايه را خواندن » دقيقا" اشاره به همان نوع نت مبدأ آواز از نظر فركانس در اول و آخر هر گام مي باشد. طبيعي است كه هر مايه اي از يك نت شروع شده و در صورت ادامه دادن و بستن گام ، به نت همنام نت مبدأ خواهد رسيد ( با فركانسي دو برابر فركانس نت مبدأ ) همينطور برعكس ، اگر مايه از يك نت شروع شده و گام آن بصورت نزولي ادامه يابد باز هم به نت همنام نت مبدأ خواهد رسيد. ( نصف فركانس نت مبدأ )

بعضي از خوانندگان در خواندن مايه هاي بم تبحّـر دارند و برخي در زيرخواني كه هردو دسته بايستي در هردو نوع مايه هاي زير و بم تمريناتي بعمل آورند تا ضعفي در كارشان وجود نداشته باشد. البته مقداري از مسائل تكنيكي هم به جنسيّـت و وسعت صدا مربوط مي شود كه در اين رابطه خواننده مقصر نبوده و در مقابل بايد بر محفوظات و دانسته هاي موسيقايي خود بيفزايد ( منظور از محفوظات و دانسته هاي موسيقايي ، اطلاعات رديف موسيقي است و اشعار زياد كه به مناسبتهاي مختلف بوسيله آوازخوان خوانده مي شود و آوازخوان با استفاده از ساختار ملودي هاي مختلف ، تنوع آواز بوجود آورد و كمبود ارتفاع و وسعت صدا را به اين طريق جبران نمايد.)

انواع مايـــه :

يك آوازخوان ضروري است بداند فضاي هريك از دستگاها و آوازها با توجه به گستره گام آن دستگاه و با توجه به وسعت صداي خود، متناسب با چه مايه اي است ؟

به عبارتي خواننده بايد بداند كه اجراي دستگاهها و آوازهاي مشتق از آن با توجه به جنس و وسعت صداي خود در چه مايه اي ميتواند مطلوب باشد؟ بعنوان مثال خواننده اي كه گستره صدايش در حدود اجراي دودانگ باشد ( يك اكتاو ) ، اگر بخواهد آوازي را در دستگاه ماهور اجرا نمايد، فقط تا گوشه اي ميتوند اجرا نمايد كه آن گوشه در فاصله اكتاو قرار گرفته است ( گوشه عراق )، در صورت ادامه آواز ( گوشه هاي راك و ... ) چون از گستره صداي وي خارج است لذا بايد گام الحاقي (همان ادامه آواز ) را در فاصله اكتاو اجرا نمايد به بياني واضح تر مايه بم بخواند ، در غير اينصورت آواز مطلوبيت و گوشنوازي خود را از دست خواهد داد.

پس براي انتخاب مايه شروع آواز، بايد مبنا را طوري قرار داد كه در اوج آواز با خيلي از مسائل كه خوانندگان ناوارد با آنها روبرو ميشوند ، برخورد نشود و صدا از حالت گرمي و جذّابيت به جيغ و فرياد بيمورد بدل نشود.

مايه هاي چپ و راست :

مايه هاي مختلف از نظر توناليته (صدا داري ) به دو دسته « راست » و « چپ » تقسيم ميشوند كه اين تقسيم بندي بر اساس توناليته اوليه مايه و نوعيت نت مبدأ گام مي باشد. به عبارتي از نظر طبيعي، اختلاف سطحي ميان صداي مردان و زنان موجود است و عملا" صدا داري مردان با زنان يك اكتاو ( هشت نت ) فرق دارد.

به مايه هاي انتخاب شده از طرف خانمها بر اساس طبيعت و ساختار صدا ، مايه هاي چپ (چپ کوک) و به مايه هاي اتخاذ شده توسط مردان مايه هاي راست ( راست کوک) گفته ميشود.

واژه چپ كوك در اصل در رابطه با كوكي است كه متناسب با صداي زنان و كودكان بكار گرفته مي شود به عبارتي ساده تر : اگر گام و شروع درآمد دستگاهي را از نتي بنا بگذاريم و خواننده مرد بطور طبيعي از عهده اجراي تمامي نت هاي آن گام بر نيايد آن مايه را چپ مي ناميم.خوانندگاني كه از عهده آواز چنين گامي برآيند جزو خوانندگان با نوع صداي چپ مي باشند.

پس ميتوان نتيجه گرفت كه : به صداي نازك ( زير ) مردان و زنان « چپ کوک » و به صداي كلفت ( بم ) مردان و زنان « راست کوک » گويند.

و اما انتخاب دو اصطلاح چپ و راست در مايه ها، از جهت قرارگرفتن سيم ها نسبت به هم بر روي دسته سازهاي آرشه اي ( ويولون و كمانچه ) - مضرابي ( تار و سه تار و بربط و ..)بوده است. اگر نوازنده دسته ساز را كمي بالا بگيرد، سيمهاي بم ساز در طرف راست و سيمهاي زير ساز در طرف چپ نوازنده قرار مي گيرد. حال اگر ملودي منطبق بر صداي خواننده ، روي سيمهاي كلفت ( بم ) قابل نواختن باشد ، راست كوك و بر عكس اگر ملودي موردنظر قابل اجرا روي سيمهاي نازك ( زير ) باشد، چپ كوك گويند.

مطلوبيت توناليته مايه ها :

مايه ها از لحاظ توناليته و صدا داري، همه شان داراي مطلوبيت نيستند و انتخاب برخي، از نظر درجه زير و بمي مطرود و نامطلوب مي باشد. نا مطلوب بودن مايه ها با گستره و محدوده صداهاي آوازخوانان رابطه مستقيم دارد. در صورت انتخاب مايه هاي نامطلوب نه تنها خواننده موفق نخواهد بود بلكه خواننده با تلاشي كاذب ، آواز را با زحمت و مشقّـت به اتمام خواهد رسانيد واز انجام بسياري از حالات و مانورهايي كه در توانش بوده نيز عاجز خواهد بود.

از زمانيكه به تعداد پرده هاي سازهاي مضرابي بر اساس محاسبات افزوده شد ( توسط علينقي خان وزيري ) اين امكان بوجود آمد كه از هر يك ار نت هاي موجود در روي ساز ( تار و سه تار ) اعمّ از پرده - نيم پرده و ربع پرده ، ميتوان مايه ها را شروع نمود كه به اي ترتيب بيش از 40 مايه براي هركدام از دستگاهها و آوازها بوجود وي آيد كه مجموعا" با توجه به هفت دستگاه و پنج آواز موسيقي ايراني، بيش از 500 مايه بدست مي آيد كه بسياري از اين مايه ها مرسوم و معمول نيست.

بر عموم خوانندگان ضروري است كه تك تك مايه هاي مرسوم را در هر يك از آوازها اجرا نموده و چگونگي و كيفيت آنها را خود به تجربه دريابند كه كدامين مايه ها با وسعت و ساختار صدايشان تناسب دارد ؟

از ميان مايه هاي بسياري كه روي ساز موجود است و براي آنها ميشود گامي در نظر گرفت ، بسياري داراي توناليته و صدا داري مطلوب نيستند. تعداد زيادي در اجراي يكسري گوشه ها صداداري ندارند و خيلي از آنها با محدوده صدا ها تناسب ندارد و برخي از آنها نيز نفوذ و اثر آنچناني در شنونده نخواهد گذاشت.

در بسياري از مايه ها و اجراي بعضي از دستگاهها و آوازها ، نوازندگان بنا به ساختار ساز و با توجه به بوجود آمدن فواصل ناجور براي انگشت گذاري روي دسته ساز - ويا گرفتن ربع پرده و نيم پرده با ديت و دهان در ساز ني، به زحمت خواهند افتاد و در اين ميان خوانندگان بايستي مايه هايي را بشناسند كه نسبتا" با سازها ، اشتراك سهولت اجرا داشته باشند.

نكته مهم : آوازخوان بايد با داشتن شناخت كامل از مايه ها و صداي خود ، در موقعيت هاي اجرا با ساز از نوازنده درخواست كند كه از مايه هاي منتخب آنها ( مايه هاي مناسب براي آواز ) بنوازد و در غير اينصورت از خواندن امتناع كند زيرا بارها ديده و شنيده شده كه بسياري از آوازها در اثر انتخاب نا بجاي مايه اي ، اثر مطلوب را در شنونده ايجاد نكرده اند.

در اجراي آواز بايد سه مايه مطلوب ( بم - وسط - زير ) را براي صدا در نظر گرفت كه اين سه مايه در محدوده 2 اكتاو اجرا ميشود بدينصورت كه يك نت بعنوان مبدأ و دو اكتاو هر كدام در طرفين اين نت قرار مي گيرند.



:: موضوعات مرتبط: هنری , ,
:: بازدید از این مطلب : 837
|
امتیاز مطلب : 30
|
تعداد امتیازدهندگان : 9
|
مجموع امتیاز : 9
تاریخ انتشار : دو شنبه 11 آذر 1388 | نظرات ()
نوشته شده توسط : علی افسری نژاد

عوامل مؤثر در کاهش توانایی و کارایی آوازخوانان :

1- آسیب دیدگی حنجره و تارهاي صوتي و يا بقيه اعضاي بدن حتی اگر این آسیب دیدگیها جزئی باشد:

الف - الزامی بودن شناخت مرزها و محدوديتهاي صدايی برای آوازخوان. خوانندگانی که سعي مي‌كنند بيش از وسعت و ديناميك صدايشان بخوانند به حنجره‌شان آسيب مي‌رسانند.

ب - صحبت كردن با شدت و ارتفاع بالای صدا در محيط پر سر و صدا.

ج - عوارض بسیار بد آوازخوانی در صورت وجود التهاب در حنجره آوازخوان ( براي ادامه دادن به آواز ، جهت تسكين يك صداي ملتهب وآسيب ديده نباید از هيچ قرص مكيدني - آمپول يا اسپريی كه داراي خواص تسكين دهندگي است ، استفاده كرد. با استفاده از اين روش هاي مصنوعي ، فقط درد تسكين مي یابد در حالی که صدا به استراحت نیاز مبرم دارد.

د - عواقب سوء جیغ زنی به هنگام آوازخوانی خصوصا" در نوجوانی و دوران طی مراحل بلوغ سنی.

ه - پرهيز از مصرف مواد خيلي سرد يا خيلي داغ و يا تند و محرك.

و - آواز خواندن در هواي سرد که با عبور هوای سرد از تارهای صوتی ، سفتی و انقباض آنها را در پی داشته و موجب بوجود آمدن مشکل در امر آوازخوانی و حتی صحبت کردن نیز خواهد شد.

2- داشتن وضعيت روحي نامناسب :

خوانندگان بايد بتوانند بر استرس و هيجان و ترس از صحنه غلبه كنند. اين ترسها و بيماريهايي مانند افسردگي و بسياري از اختلالات رواني ديگر به صداي انسان آسيب مي‌رساند. برای کاهش استرس، بايستی به طور آرام و شمرده صحبت كرد تا تسلط بر صدا ایجاد شود ، ولی در کل بايد از روان‌پزشكان و روانشناسان كمك گرفت.

3- ناتوانی جسمی و داشتن وضعيت نامناسب بدنی : که در اثر عدم شناخت اصول تغذیه و در کل نداشتن تغذیه قوی و مناسب بوجود می آید.

۴- مصرف سیگار و نوشیدنی های الکلی :

دود سیگار تحریک کننده بافت مخاطی مجرای تنفسی و تارهای صوتی است و باعث ايجاد تاولهاي كوچك مي شود ( با توجه به تفاوت تأثیر پذیری افراد در برابر بوی دخانیات ، لذا بهتر است از توقف در مکانهایی که در آن سیگار کشیده میشود، خودداری شود).

مصرف الكل علاوه بر اينكه بر سيستم عصبي تأثير منفي مي‌گذارد به غشاي مخاطي دستگاه تنفسي نيز آسيب مي‌رساند و به مرور زمان توانایی حنجره را کاهش داده و یا از بین می برد.

۵- سرما خوردگی :

 اگر چه نگرش ما به این قضیه همیشه سطحی بوده ، لذا این دلیل بر بی اطلاعی ما از عواقب و اثرات سوء سرماخوردگی بر روی تارهای صوتی و مجرای تنفسی است.

روشهای مقابله با سرما خوردگی و افزایش توان دفاعی بدن در برابر این بیماری :

الف - انجام فعاليتهاي ورزشي ( خصوصا" ورزشهای استقامتی ار قبیل : دو - دوچرخه‌سواري، شنا و كوهنوردي ).

ب - مصرف ویتامین ث ( خطر ابتلا به سرماخوردگي و عفونت مجراي تنفسي را كاهش مي‌دهد، به‌ويژه هنگام فعاليت شديد جسماني ).

ج- بخور دائمي هنگامي كه عفونتي در دستگاه تنفسي وجود ندارد نه تنها مفيد نيست بلكه سطح غشاي مخاط بيني را نرم و مستعدِ زخم شدن و آسيب‌ديدگي مي‌كند.

د- استفاده از آب نمك به همراه قطره‌هاي بيني مفيد است، اما استفاده طولاني مدت از قطر‌ه‌هاي بيني نيز به بافت مخاط بيني آسيب مي‌رساند.

ه- برخي از اقدامات متداولي كه افراد هنگام سرماخوردگي انجام مي‌دهند براي خوانندگان توصيه نمي‌شود، به عنوان مثال بخور جوشانده بابونه و يا عصاره آن غشاي مخاطي دستگاه تنفسي را خشك مي‌كند. و- گاهي برخي عادات زيا‌ن‌آور مانند سرفه كردن و يا سينه صاف كردن قبل از شروع آواز به صورت عادت درآمده است كه بايد آنها را برطرف نمود.

6 - اختلال و بی نظمی در خواب و کمبود خواب

7 -انقباض شديد عضلات حنجره، زبان، فك و پشت گردن: که اشتباه رايج خوانندگان است. در مواردي ناهنجاريهاي فك و دندانها نیز موجب گرفتگي عضلات مي‌شود.



:: موضوعات مرتبط: علمی , هنری , ,
:: بازدید از این مطلب : 842
|
امتیاز مطلب : 40
|
تعداد امتیازدهندگان : 10
|
مجموع امتیاز : 10
تاریخ انتشار : دو شنبه 9 دی 1388 | نظرات ()
نوشته شده توسط : علی افسری نژاد

تحرير:

گرداندن و غلت دادن صدا در گلو (حنجره) را تحرير گويند. به عبارت ديگر تحرير صوتي آهنگين را گويند كه از عبور هوا و ارتعاش تارهاي صوتي بوجود مي آيد وآوازخوان بدون تلفظ حرف و كلام ، نغماتي را در حركتي از حركات الفبا ( اَ، اِ، اُ، آ، او، اي) مي خواند.ويا اگر ساده تر بگوييم تحرير همانست كه عوام (افرادي كه از اصول و قوانين موسيقي بي اطلاعند)به آن چهچهه ويا زنگوله مي گويند. جالب اينكه اين افراد، توانايي و تسلط آوازخوان را با تحرير محك مي زنند و هرچه مدت زمان اجراي تحرير بيشتر باشد خواننده را استادتر و مسلط تر مي دانند، آنهم تحريرهايي كه از تكرار يك نت با نت بالايي يا پاييني اش بوجود مي آيد و از لحاظ تكنيكي، فاقد ارزش است( در آوازهاي اواخر گلپايگاني اينگونه تحريرها بيشتر به چشم مي خورد.) براي اثبات اين گفته شما آواز بلبل را بشنويد، هيچگاه درتحريرهايش حالت يكنواختي وجود ندارد.آوازي كه هزاردستان سر ميدهد از تحريرهاي متنوع تشكيل يافته بدينصورت كه در يك تحرير نزديك به ده حالت مختلف را ميتوان مشاهده كرد.خوانندگان قديم سعي مي نمودندبه تحرير امكان بيشتر دهند .به همين جهت بلبل را سرمشق خود قرارداده وتنوع تحرير را از اين پرنده خوش آهنگ آموخته اند . پس بايستي قبول كنيم كه تحرير هر چقدر متنوع و داراي حالت مختلف باشد به زيبايي و قدرت آن افزوده خواهد شد.

تحرير از مختصات آواز ايراني است و براي تزئين اشعاري كه يك آوازخوان مي خواند بكار ميرود وهمان نقش تذهيب حواشي يك اثر خوشنويسي را دارد. قوام موسيقي شرقي ، خصوصا موسيقي سنتي ايراني بستگي به انواع تحريرها دارد كه در ذيل به آنها اشاره مي كنيم. موسيقي بدون تحرير ، آسان پسندي وعاميانه كردن آن است .تفاوت اساسي موسيقي اصيل با موسيقي ساده وسبك مبتذل ، درداشتن تحريرهاي طبيعي وموهبتي خوش انسان است كه براي فراگيري دقيق آن بايد سال ها زانوي شاگردي وتلمّذ زمين زد .

البته آوازخوانهايي هم بودند كه در آوازشان از تحرير به مراتب كمتر استفاده كرده و بيشتردر آوازشان تحريرهاي دهني بكار برده اند و بخوبي از عهده ي اجراي رموز و عمليات آواز برآمده اند. اين شيوه ي آوازخواني در تعزيه خواني كاربرد فراوان دارد و بسيار هم مورد پسند است.( براي مثال آوازهاي سيد جواد ذبيحي را بشنويد).

انواع تحرير:

1- چكّشي : تحريري است كه از تكراريك نت با خودش ( براي مثال در تحرير گوشه ي زابل مشاهده مي شود) يا با نتهاي ديگر ( در تحرير نوروز در گوشه هاي راك به چشم مي خورد) بوجود مي آيد كه فاصله ي ميان اين تكرارها وجود دارد. اين تحرير همانطور كه از نامش پيداست همانند چكشي عمل مي كند كه بر چيزي كوبيده شود. بسياري از آوازخوانان تحرير چكشي را اجرا كرده اند ولي اين تحريررا بايستي از اقبال آذر و سيد احمد خان شنيد.

2- بلبلي : تحريري است كه از تكراريك نت با خودش يا با نتهاي ديگر بوجود مي آيد كه فاصله ي ميان تكراراين نتها بسياركم است. بعبارتي تحرير بلبلي همان اجراي سرعتي تحرير چكشي است.اقبال آذر- طاهرزاده و رضا قلي ظلـّي از اين تحرير بيشتر وبهتر استفاده كرده اند.

3- زير و رو : همانطوري كه از اسمش پيداست اين تحرير از تكرار نت اصلي با نت بالايي و يا نت پاييني خود بوجود مي آيد.صداهاي با دانگ و گستره ي بالا با اجراي اين نوع تحرير مناسبت بيشتري دارند. در آوازهاي طاهرزاده اين تحرير بيشتر به چشم مي خورد.

تحريرهاي« يكي دوتا، يكي سه تا و دوتاسه تا » همگي از نوع تحرير زير و رو هستند.

4-غنـّه : تحريرهايي كه از بيني خارج مي شود و شفافيت صدا بوسيله ي بيني، خفه يا كدر مي شود. براي مثال تحريري كه بر روي حرف « اي » شكل مي گيرد از نوع تحرير غنـّه مي باشد كه اجراي اين تحرير كمي مشكلتراست و تمرين بيشتري را مي طلبد.

5-آكساندار ( آكسان به معني سكوت ) : تحريري كه داراي سكوت مي باشد. نمونه اي بارز از اين تحرير در كاست « نوا - اجراي استاد شجريان» - گوشه ي نغمه- قبل از شروع بيت « گفتي زخاك بيشترند اهل عشق من / از خاك بيشتر نه كه از خاك كمتريم » اجرا شده است.

6- ضربي : تحريري است كه نسبتا" به ساير تحريرها برتري دارد و داراي نظم و ترتيب خاص خود را دارد و آن ترتيب خاص، همان دارا بودن ضرب با متري مشخص ( غير آزاد ) مي باشد. اين نوع تحرير به علت مشكل بودن، ميان آوازخوانان چندان مرسوم نيست و شرايطي خاص براي اجراي اين تحرير وجود دارد : 1- آشنايي كامل با اصول و قوانين ضرب -2- حنجره ي آوازخوان قدرت اجراي همه ي تحريرها را داشته باشد. -3- آشنايي آوازخوان با چهارمضرابها، رنگ ها و قطعات ضربي كه توسط نوازندگان در دستگاهها و آوازها اجرا مي شود. -4- تمرينات مداوم و تعليم گرفتن از استاد آواز با صلاحيت و آشنا با اصول آواز .

7- فلكي: در ساختار اين تحرير آوازخوان سعي دارد چرخشهاي ويژه اي را در پرده هاي مختلف با حالات مختلف، در تحرير و صداي خويش نمايان كند بدينصورت كه گردشها و روند ملوديك آن شبيه چرخ دوّاري است كه در گرداگرد آن، دنده هايي تعبيه شده و در هنگام گردش هر كدام از اين دنده ها سبب تحريك نقطه اي شده و شكل تحرير را تنوع ببخشد.اين نوع تحرير در آوازهاي سبك اصفهان بيشتر به چشم مي خورد.

تحرير فلكي را كُركُري(مرغي است با آواز خاص خود كه به مرغ مينا نيز شهرت دارد) و شاورك نيز مي گويند.

8- مقطـّع : تحريرهايي كوتاه و بريده بريده كه غالبا" صداهايي با گستره ي كم ( معروف به دو دانگ ) با اين نوع تحرير مناسبت دارند. عارف قزويني در اجراي اين تحرير مهارت داشته است.

9- هلهله : در ميان زنجيره ي تحريرهاي متنوع و با رجوع به شيوه ي كار آوازخوانان قديمي( اقبال آذر، سيد احمد خان، قلي خان شاهي، علي خان نائب السلطنه و...) نوعي تحرير به چشم مي خورد كه براي ساختار آن از ادوات تحرير نا مفهوم استفاده شده است، مانند : هاراداي، هارالالا، هله له له، دادادادا، هِرله لِي و... كه در اجراي اينگونه تحريرها، آوازخوان بيشتر تحت تأثير احساسات و روحيه ي دروني خويش قرار گرفته و سعي بر آن دارد كه تحريري را شكل دهد بدون اينكه به مفهوم كلمه بكار برده شده توجه داشته باشد.

10- خورده تحرير : به تحريرهاي تزئيني كه در آخر كلمات و جملات موسيقي براي اتمام ملودي بكار ميرود، گفته مي شود. اين نوع تحرير را تمام آوازخوانان كم و بيش در آوازهاي خود بكار برده اند.

ادوات تحرير:

1- حروف شش گانه مُصوّت ( اَ، اِ، اُ، آ، او، اي)كه توسط آوازخوان در ابتداي شروع هر تحرير ادا مي شود و تحرير بر اساس اين حركات به روند خود ادامه مي دهد، بعنوان مثال تحريرهاي: آهاهاها..، اُهُـ هُـ هُـ.. و...

2- كلماتي از قبيل: اي، امان، حبيب من، محبوب من، اميدمن، جانم و...كه آوازخوان با سليقه و مناسبتهاي ملوديك به شعر اضافه مي نمايد.لازم به ذكر است كه براي زيبايي هرچه بيشتر آواز، بهتر است از اين كلمات استفاده نشود ويا بسيار كم استفاده شود.از جمله كساني كه مخالف افزونهاي شعري بود ميتوان به استاد محمود كريمي اشاره كرد ولي در آوازهاي اكثر آوازخوانان اين كلمات به وفور ديده مي شود.

نظريه هايي در رابطه با استفاده از كلمات فوق به هنگام اجراي تحرير:

- احساسي شدن آواز و درآمدن آواز از حالت خشكي

- در اكثر مواقع، حالت ملودي و نغمه با تمام شدن شعر به پايان نمي رسد و آوازخوان الزاما" به طرزي استادانه و بنا به سليقه ي خود، با يكي از افزونهاي شعري، ملودي خود را به پايان مي رساند.منابع نزد مدیریت سایت محفوظ است.



:: موضوعات مرتبط: علمی , هنری , ,
:: بازدید از این مطلب : 1425
|
امتیاز مطلب : 35
|
تعداد امتیازدهندگان : 9
|
مجموع امتیاز : 9
تاریخ انتشار : دو شنبه 28 آذر 1388 | نظرات ()
نوشته شده توسط : علی افسری نژاد

چنانچه ميدانيم صداي انسان كه كانون توليد آن حنجره (كه خود يك نوع آلت موسيقي است و بنا به گفته فارابي، حنجره اكمل ترين سازهاست)است، بر اساس قوانين و اصول موسيقي ‌« آواز » ناميده مي شود.صوتي كه به آن آواز گفته مي شود بصورت اصولي در افرادي ديده ميشود كه دوره ي تعليمات آوازرا گذرانده باشند كه عدّه اين افراد بسيار كم و انگشت شمار مي باشد. ولي بصورت غير اصولي و تربيت نشده در اكثر افراد ( قريب به اتفاق ) وجود دارد و كمتر كسي يافت مي شود كه در دوران عمر خود هيچوقت زمزمه اي با خود نكرده باشد و يا بيتي را با آواز نخوانده باشد. پس مي توان گفت كه به علّت داشتن صوت و قدرت توليد صدا ، همه ي انسانها خواننده اند با اين تفاوت كه يكي بد مي خواند و ديگري صوتي خوشايند دارد ، ولي در مجموع همه از صوت خود اگر چه نا خوشايند باشد، لـذت مي برند.

در موسيقي ايراني تاكنون دو نوع صدا مرسوم بوده «1- صداي مردان 2- صداي زنان» كه هركدام از اين صداها بر روي ساز بترتيب با اصطلاح مايه ي راست كوك و چپ كوك مشخص مي شوند.

انواع صداهاي انسان از لحاظ جنسيّت و وسعت : 1- صوت زنان و بچّه ها -2- صوت مردان

تقسيم بندي اصوات زنان و بچّه ها از لحاظ وسعت و جنسيّت :

1- سُپرانو(soprano) : زير ترين نوع صدا در زنان و خردسالان است كه دامنه ي آن از do زيرخط اول حامل تا do بالاي پنج خط حامل مي باشد.شاخه ي سپرانوبه چندين شاخه تقسيم مي شود كه نازكترين آنها كه بسيار ضعيف و سبك نيز هست سپرانو كلراتورناميده ميشود و بعد از آن لژر، ليريك و دراماتيك قرار دارند.سپرانو در موسیقي آوازي اهميت فراوان و بيش از ساير صورتهاي ديگر صدا دارد.

2-متسو سُپرانو(mezzo soprano) : به صداي متوسط زنان گفته مي شود كمي بم تر از سپرانو است( دو نت بم تر) و گستره ي آن از Laزير خط اول حامل تا La بالاي خط پنجم حامل مي باشد.بعنوان مثال صداي قمر و روح انگيز از زنان و صداي ابوالحسن خان اقبال آذر از مردان در اين محدوده بوده است(در كاست- كمانچه دوره قاجار-دستگاه نوا با صداي اقبال آذر را بشنويد.).

در موسيقي غربي به معناي سپرانوي مياني است كه از صداهاي پايين و بسيار قوي تشكيل مي شود و متعلق به نقش هاي بسيار محكم و شاخص اُپراست.

3- كنترآلتو(contr alto)يا آلتو : بم ترين نوع صداي زنان را گويند كه وسعت آن از نت Faزير خط اول حامل تا Fa روي خط پنجم حامل مي باشد. بيشتر زنان آوازخوان در ايران صدايي از نوع آلتودارند كه براي مثال ميتوان از مرضيه و دلكش نام برد.

تقسيم بندي اصوات مردان از لحاظ وسعت و جنسيّت :

1- تنور(Tenor) : به زيرترين نوع صداي مردان گفته مي شود كه دامنه ي آن بر اساس كليد Sol، ازنت Doزيرخط اول تا Do بالاي خط پنجم است با اين تفاوت كه صدا دهندگي آن يك اُكتاو بم تر ( از سپرانو) مي باشد.اين نوع صدا در آواز مردان در موسيقي ايراني اهميت فوق العاده اي دارد و ميتوان گفت كه بيشتر آوازخوانهاي ايراني صدايي از همين نوع را دارند كه بعنوان مثال از استادان : طاهر زاده - دردشتي - تاج اصفهاني و شجريان مي توان نام برد.

2- باريتون(Baryton) : صداي متوسط مردان را گويند كه گستره ي آن از نت La زير خط اول حامل تا La بالاي خط پنجم حامل بوده و صدا دهندگي آن يك اكتاو بم تر (از متسو سپرانو) است.

3- باس(Basse) : بم ترين نوع صداي مردان را گويندكه وسعت آن از نت Fa زير خط اول حامل تا Fa روي خط پنجم حامل بوده و صدا دهندگي آن يك اكتاو بم تر (از آلتو ) است. براي مثال ميتوان گفت كه صداي استاد محمد نوري از نوع صداي باس مي باشد.

نكته : فرق اساسي ميان نوعيت صداي مردان اينست كه صداهايي از نوع باريتون و باس قدرت خوانندگي نت هاي بم را دارند( نغمات موسيقايي را بيشتر در مايه هاي بم اجرا مي كنند ) و در اوج كمتر مانور مي دهند در حاليكه اين عمل در صداي تنور برعكس است.



:: موضوعات مرتبط: علمی , هنری , ,
:: بازدید از این مطلب : 1340
|
امتیاز مطلب : 30
|
تعداد امتیازدهندگان : 8
|
مجموع امتیاز : 8
تاریخ انتشار : دو شنبه 28 آذر 1388 | نظرات ()
نوشته شده توسط : علی افسری نژاد

آنچه كه آواز خوان بايستي بداند وعمل كند :

1-آشنا بودن با ادبيات فارسي و مأنوس بودن با شعر وجستجو در زمينه شناخت شعر ومفاهيم آن

2-بخاطرسپردن اشعارخوب فراوان و ترك استفاده ازدست نوشته، ديوان و.. به هنگام آواز خواني

3-مناسب خواني ( در نظرگرفتن زمان، مكان وجوّ حاكم در جامعه)

4-بيان صحيح شعروتكلم واضح كلمات و جملات و درك مفهوم شعر انتخاب شده

5-انتخاب شعر مناسب از لحاظ عروضي و بافت دروني شعر، براي آواز مورد نظر

6-بكارگيري تحريرها در جاي مناسب خود (تحريرها وكشش ها در وسط كلمه يا وسط جمله

 نباشد بطوريكه كلمه ويا جمله به دو پاره شود ومفهوم شعراز دست برود.)

7-پرهيز از شتاب كردن در تحويل شعر به هنگام آواز خواني

8-آشنا بودن با ضرب واصول ريتم و اجرا نمودن قسمتي از آواز بصورت ضربي،

صرف خارج شدن از حالت يكنواختي و كسل كننده

9-احترام لازم نسبت به خواننده هاي ديگر حاضر در مجلس (اعمّ از پيشكسوت وآماتور،

 خصوصا" اگر ضعيف باشند).

10-مراقبت از فيزيك حنجره ، موقع خواندن - پرهيز از باز كردن زياد دهان و تغييرات

 نا خوشايند در چهره (تنها چاره اينكار، تمرين درمقابل آينه مي باشد).

11-آشنايي با حالات موسيقي هاي محلّي و بيان اشعار محلّي با لهجه محلّي

12-آشنايي با تئوري موسيقي واصطلاحاتي كه در فرهنگ هاي موسيقي دنيا رايج است.

13-داشتن شناخت از نوع (جنس) و وسعت (حدود) صداي خود (بدينصورت كه آواز

خوان بداند كه از چه مايه اي آواز را شروع كرده و در كجا ختم نمايد).

14-فيگور دهان به منظور بهتر شدن طنين صدا (1- استفاده و بكارگيري از لبها -

2- انداختن صدا به سقف دهان)

15-طرز نشستن در موقع آوازخواني : بايستي نشستن به گونه اي باشد كه هيچگونه

فشاربه اعضاء داخلي بدن بخصوص شكم وارد نشود و دم و بازدم بخوبي صورت پذيرد.

بهترين حالت، نشستن روي صندلي است و در صورت نبودن صندلي ، به حالت

چهارزانو بنشينند.

16-پرهيز از عادات ناپسندي كه تأثيرمنفي بر روي شنونده مي گذارد( از قبيل:1

- تكان دادن يكي از اعضاي بدن -بويژه سر- 2- بستن چشمها - 3- در مايه هاي

زياد قيافه عبوس و نازيبا گرفتن - 4- بازي با تكمه لباس، كليد، تسبيح و... -

5- با دست در گوش را گرفتن - 6- در محل اسكان خويش جابجا شدن )



:: موضوعات مرتبط: هنری , ,
:: بازدید از این مطلب : 1372
|
امتیاز مطلب : 34
|
تعداد امتیازدهندگان : 10
|
مجموع امتیاز : 10
تاریخ انتشار : دو شنبه 27 آذر 1388 | نظرات ()
نوشته شده توسط : علی افسری نژاد

تعزیه

 

تعزیه، در لغت به معنى سوگوارى [تعزیت‏]، برپاى داشتن یادبود عزیزان از

دست رفته، تسلیت، امر کردن به صبر، و پرسیدن از خویشان مرده است؛

ولى در اصطلاح، به گونه‏اى از نمایش مذهبى منظوم گفته مى‏شود که در آن

عده‏اى اهل ذوق و کار آشنا در مناسبتهاى مذهبى و به صورت غالب، در

جریان سوگواریهاى ماه محرم براى باشکوه‏تر نشان دادن آن مراسم و یا به

نیت آمرزیده شدن مردگان، آرزوى بهره‏مندى از شفاعت اولیاى خدا به روز

رستخیز، تشفى خاطر، بازیافت تندرستى، و یا براى نشان دادن ارادت و

اخلاص فزون از اندازه به اولیا ـ به ویژه اهل بیت پیامبر علیهم السلام، با

رعایت آداب و رسوم و تمهیدهایى خاص و نیز بهره‏گیرى از ابزارها و نواها

و گاه نقوش زنده برخى از موضوعات مذهبى و تاریخى مربوط به اهل بیت

به ویژه واقعه کربلا [امام حسین؛ واقعه کربلا] را پیش چشم بینندگان باز

آفرینند. بر خلاف معنى لغوى تعزیه، غم‏انگیز بودن شرط حتمى آن نیست و

ممکن است گاه شادى‏بخش نیز باشد. بدین معنى که اگر چه هسته اصلى آن

گونه‏اى سوگوارى و یاد کرد و بزرگداشت خاطره مصائب اندوهبارى است که

بر اهل بیت و به ویژه امام حسین (ع) و یاران نزدیکش رفته است، اما با

گذشت زمان و تحول و تکامل کمى و کیفى و گونه گونى و تعدد آن تعزیه‏هایى

در ذم دشمنان دین و خاندان پیامبر (ص) پرداخت شده که نه تنها صفت

اندوهبار بودن را از دست داده، بلکه سخت مضحک و خنده‏آور نیز

هستند [تعزیه مضحک‏] .

 

 

تاریخچه

تاریخ پیدایش تعزیه به صورت دقیق پیدا نیست: برخى با باور به ایرانى

بودن این نمایش آیینى، پاگیرى آن را به ایران پیش از اسلام به پیشینه

سه هزار ساله سوگوارى بر مرگ پهلوان مظلوم داستانهاى ملى ایران

ـ سیاوش (سوگ سیاوش) ـ نسبت داده و این آیین را مایه و زمینه

ساز شکل‏گیرى آن دانسته‏اند، و برخى دیگر با استناد به گزارشهایى

پیداى آن مشخصا از ایران بعد از اسلام و مستقیما از ماجراى کربلا و

شهادت امام حسین (ع) و یارانش مى‏دانند. از این دوره اخیر آگاهیم

که سوگوارى براى شهیدان کربلا از سوى دوستداران آل على (ع) در

آشکار و نهان ـ از آن رو که بنى‏امیه روز دهم محرم را روز پیروزى

خود مى‏شمرد ـ در عراق، ایران و برخى از مناطق شیعه نشین دیگر انجام

مى‏گرفت، چنانکه ابوحنیفه دینورى، ادیب، دانشمند و تاریخنگار عرب، در

کتاب خود ـ اخبار الطوال ـ از سوگوارى براى خاندان على (ع) به

روزگار امویان خبر مى‏دهد . اما شکل رسمى و آشکار این سوگوارى،

به روایت ابن اثیر، براى نخستین بار به روزگار حکمرانى دودمان

ایرانى مذهب آل بویه صورت گرفت؛ و آن چنان بود که معز الدوله احمد

ابن بویه در دهم محرم سال 352 ق «در بغداد به مردم دستور داد که

براى حسین على دکانهایشان را ببندند و بازارها را تعطیل کنند و خرید و

فروش نکنند و نوحه بخوانند و جامه‏هاى خشن و سیاه بپوشند و زنان

موى پریشان روى سیه کرده و جامه چاک زده نوحه بخوانند و در شهر

بگردند و سیلى به صورت بزنند و مردم چنین کنند...» . به هر حال،

مى‏توان دریافت که در این میان آنچه محرک ایرانیان در این امر

مى‏توانست بود ـ جدا از انگیزه‏هاى سیاسى ـ مانده برخى از آیینها و

مراسمى چون سوگ سیاوش نیز بود که در اوایل عهد اسلامى

ممنوع گشته و اینکه در سوگوارى براى شهیدان کربلا تجلى مى‏یافت .

ابن اثیر در بیان وقایع سال 363 ق از «فتنه‏اى بزرگ» میان سنى و

شیعه یاد مى‏کند؛ بدین روایت که اهل سوق الطعام در بغداد، که سنى

مذهب بودند «شبیه» جنگ جمل را ساخته و به گمان خود با اصحاب

على (ع) مى‏جنگیدند. و این به گمان قوى در معارضه با عمل کرخیان

که شیعى مذهب بوده و «شبیه واقعه کربلا» را پدید آورده بودند، صورت

گرفته است (آل بویه و اوضاع زمان ایشان) . این سند چنان که پیداست،

افزون بر سوگوارى، نمونه‏اى از شبیه‏سازى (البته به گونه صامت) را

 نیز ارائه مى‏دهد .



:: موضوعات مرتبط: هنری , مذهبی , ,
:: بازدید از این مطلب : 1354
|
امتیاز مطلب : 38
|
تعداد امتیازدهندگان : 12
|
مجموع امتیاز : 12
تاریخ انتشار : دو شنبه 27 آذر 1388 | نظرات ()
نوشته شده توسط : علی افسری نژاد

گوشه حصار ماهور :

حصار ( در لغت به معنی قلعه و دیوار بلند ) بطور اخص یکی از گوشه های مهم دستگاه چهارگاه بوده و در دستگاههای سه گاه و ماهور نیز اجرا میشود.

علت نامگذاری این گوشه بنام حصار ، شباهت ملودیک این گوشه با گوشه حصار چهارگاه می باشد.( قرار گرفتن ملودی روی درجه ای از گام ماهور به همان صورتی که ملودی حصار در گام چهارگاه قرار گرفته است. )

میتوان گفت حصار نوعی زیرکش است برای رها شدن از قید درجه چهارم گام ، چرا که برای پایان یافتن ملودی ، همواره به درجه ششم گام اشاره شده و سپس به درجه اول گام فرود می شود.

 

نمونه هایی از تحریرحصار ماهور :

۱ ـ عبداله دوامی : دانلود کنید

۲ـ محمود کریمی : دانلود کنید

۳ ـ گلپایگانی : دانلود کنید

نمونه هایی از اجرای گوشه حصار ماهور :

 

۱ ـ عبداله دوامی : دانلود کنید

 

 

۲ ـ بنان : دانلود کنید

۳ ـ کریمی : دانلود کنید

۴ ـ گلپایگانی : دانلود کنید

۵ ـ شجریان : الف ـ دانلود کنید

ب ـ دانلود کنید

ج ـ دانلود کنید

 

محل قرار گرفتن نت شاهد این گوشه ، درجه چهارم گام ماهور بوده و گستره ملودی آن تا درجه هفتم گام می رسد

نمونه هایی از اجرای گوشه زیر افکند

:

 

۱ ـ عبداله دوامی : دانلود کنید

۲ ـ گلپایگانی : دانلود کنید

۳ ـ شجریان : الف ـ دانلود کنید

ب ـ دانلود کنید

و حال اجرای زیر افکند را با فرود دانلود کرده و بشنوید :

۱ ـ کریمی : دانلود کنید

۲ ـ شجریان ـ الف : دانلود کنید

ب : دانلود کنید

گوشه آذربایجانی یا مراد خانی :

گوشه آذربایجانی که در ردیف کریمی بعد از زیرافکند آمده است : دانلود کنید

نیز اشاره مختصری شود که نت شاهد این گوشه (گوشه آذربایجانی یا مراد خانی _بطور کامل) درجه اول گام ماهور بوده و گستره آن تا درجه آخر گام می باشد و غالبا" اشعاری با وزن عروضی مفتعلن فاعلن مفتعلن فاعلن در خور آن می باشد.

 

گوشه آذربایجانی یا مراد خانی با صدای استاد محمود کریمی : دانلود کنید

ماهور صغیر :

در عرف موسیقی قدیم ، اگر ملودی گوشه ای در دانگ اول ( چهار نت اولیه گام ) قرار می گرفت ، به عنوان آن ملودی واژه صغیر اضافه نموده و نیز با قرار گرفتن یک ملودی در دانگ دوم گام ، واژه کبیر به آن ملودی اطلاق می شد. بر این اساس ، نوعی از ملودی ماهور را در دانگ اول گام ماهور ، ماهور صغیر نامیده اند که نت شاهد آن درجه چهارم گام ماهور بوده و گستره آن در حد درجه اول تا چهارم این گام می باشد.منبع:وبلاگ آوای کلهر

گوشه زیر افکند :

محل قرار گرفتن نت شاهد این گوشه ، درجه چهارم گام ماهور بوده و گستره ملودی آن تا درجه ششم گام می رسد



:: موضوعات مرتبط: هنری , ,
:: بازدید از این مطلب : 1140
|
امتیاز مطلب : 101
|
تعداد امتیازدهندگان : 32
|
مجموع امتیاز : 32
تاریخ انتشار : سه شنبه 3 خرداد 1390 | نظرات ()
نوشته شده توسط : علی افسری نژاد
در سنتورهای سل کوک 9 خرک،که می توان آن را نوع کلاسیک سنتورهای فعلی ایران دانست،درجات گام بالفعل بر روی خرک های متوالی کوک می شوند؛ بدین صورت:

 

Mi

Re

Do

Si

La

Sol

Fa

Mi

          نام نت

۸

۷

۶

۵

۴

۳

۲

۱

       شماره ی خرک

 شماره خرک ها از پایین به بالای صفحه سنتور در نظر گرفته می شود.

بر این اساس در صفحه ی سنتور،از پایین به بالا،صدا از بم به زیر سیر صعودی می یابد.

همچنین از قسمت راست به چپ صفحه، صدا از بم به زیر سیر صعودی می یابد، به قسمی که گستره ی صدایی سنتور کلاسیک ایران به سه قسمت اصلی قابل تقسیم است:

  1. ناحیه ی سیم های زرد
  2. ناحیه ی سیم های سفید
  3. ناحیه ی سیم های پشت خرک سفید

 

لازم به ذکر است که قسمت راست خرک های سیم های زرد، از آنجا که از این منطق پیروی نمی کنند در اجرای قطعات رپرتوار کلاسیک سنتور مورد استفاده قرار نمی گیرند، لیکن برخی آهنگسازان به منظور وسعت بخشیدن به گستره ی فوقانی سنتور ، با تعبیه محل خرک های سیم های زرد در طول فعال سیم،طرفین سیم را به فاصله سه هنگام از هم  کوک می کنند که در این صورت نت های هر یک از خرک های این ناحیه ی چهارم نسبت به هر یک از خرک های هم شماره ی ناحیه ی سوم ، یک هنگام زیر تر خواهد بود. در واقع گستره ی این ناحیه ی چهارم در ادامه ناحیه ی سوم واقع خواهد شد.

 

 

 تامین نغمات متغیر در سنتورهای فعلی

 نت های خرک های 1و8 هر دو متعلق به نت Mi و نت های خرک های 2و9 متعلق به نت Fa هستند. بنا به ضرورت، برای تامین نت های مورد نیاز در اجرای هر یک از دستگاه ها می توان خرک های 1و8 را به طور متفاوت نسبت به هم، کوک کرد.(همین طور خرک های 2و9 را).

به عنوان مثال در شور Sol،خرک اول Mi کرن و خرک هشتم Mi بمل کوک می شود؛

در ماهور Fa ، خرک اول سفید Mi بکار و خرک هشتم Mi بمل کوک می شود؛

در چهارگاه Do خرک هشتم زرد Mi کرن و خرک اول سفیدMi  بکار کوک می شود؛

در چهارگاه Do خرک نهم زرد  Faدیز و خرک دومFa  بکار کوک می شود؛

در اصفهان Sol خرک نهم Fa  بکار و خرک دوم  Faدیز  کوک می شود و...

لیکن در مورد بقیه ی نت ها (یعنی به جز  Miو Fa )، از آنجا که در هر هنگام برای هر نت فقط یک موقعیت اجرای روی ساز وجود دارد، برای تامین نت کروماتیک آن(به فاصله ی ربع پرده یا نیم پرده)، بالاجبار باید آن را در اکتاو زیرتر یا بم تر به طریق دلخواه کوک کرد. به عنوان مثال در دستگاه ماهور(Fa)، برای تامین نت های La کرن، La بکار و La بمل، خرک چهارم ناحیه ی اول را La کرن، ناحیه ی دوم را Laبکار و ناحیه ی سوم راLa بمل کوک می کنند؛ یا در آواز اصفهان(Sol)، برای تامین نت هایSi بمل و Siکرن، خرک پنجم را  ناحیه ی اول Si کرن و ناحیه ی دوم و سوم را Si بمل کوک می کنند؛ یا در دستگاه شور(Sol)، برای تامین نت های Re بکار و Re کرن، خرک هفتم ناحیه ی اول راRe بکار و ناحیه ی دوم و سوم راRe کرن کوک  می کنند (و یا بالعکس آن)و...

بر این اساس، برای تامین یک نت تغییر یافته در اجرا سه امکان وجود دارد:

  1. نت مورد نظر را از اکتاو زیرتر(بم تر) تامین و بقیه ی عبارت را در همان گستره ی اصلی اجرا می کنیم.
  2. کل عبارت را به اکتاو زیرتر(بم تر) منتقل می کنیم.
  3. به ناچار قسمتی از عبارت در اکتاو بم تر (زیرتر) و بقیه ی آن را در گستره ی اصلی اجرا می کنیم.

بر اساس محدودیتی که ساز اعمال می کند، گاه جهت حرکت ملودی قابل تشخیص نیست.

همچنین انتقال عبارت به اکتاو بم تر(زیرتر) منطق حرکت ملودی از بم به زیر(از درآمد تا اوج دستگاه) را دچار اشکال می کند و به دلیل محدودیت صدایی گاه شاهد اجرای اوج دستگاه در همان گستره درآمد هستیم! مانند گوشه ی عراق که در همان گستره صوتی درآمد ماهور Faنواخته می شود(و تنها نت La بمل را از ناحیه ی سوم تامین می کند).

 

محدودیت کوک در اجرای دستگاه تبعات دیگری نیز دارد، از جمله اینکه گاه مجبور به حذف اجرای یک گوشه می شویم. مثلا در دستگاه چهارگاه(Do) از ردیف میرزاعبدالله گوشه مویه حذف می شود؛ در دستگاه ماهور(Fa)؛ ضربی صوفی نامه حذف و یا در شور(Sol)، قسمت مدلاسیون به آواز اصفهان در ضربی گریلی حذف می شود. همچنین در برخی از ردیف ها، که گوشه ی حصار در دستگاه سه گاه آورده شده است، این گوشه حذف می شود.

برخی نت های آلتره در اجرای گوشه های ردیف نیز به ناچار حذف می شوند. به عنوان مثال، در ردیف میرزا عبد الله در شور(Sol) نت La بکار در گوشه ی نغمه ی اول حذف می شود. نتRe بکار در دستگاه سه گاه(La کرن)، در گوشه های تخت طاقدیس، شاه ختایی و مویه و نت Si بکار در فرود ماهور(Fa) در گوشه ی مجلس افروز(برای آلتراسیون به ماهورDo ) حذف می شود. از طرف دیگر، برای تغییر دستگاه به ناچار باید کوک ساز را تغییر داد و این تغییر کوک گاه بیش از حد زیاد است. به عنوان مثال برای تغییر کوک از شور  Solبه چهارگاه Do (که هر دو در ردیف نوازی استفاده می شوند)، می بایست کوک 32 سیم را تغییر داد؛ یعنی نزدیک به نیمی از سیم های سنتور را!

برای نواختن یک دستگاه از درجات مختلف(از طبقات مختلف) نیز همین مسئله ی زیادی تغییر کوک مشاهده می شود؛ مثلا در تغییر کوک از ماهورFa(راست کوک) به Do(چپ کوک). گاه در انتقال یک دستگاه، به علت محدودیتی که کوک اعمال می کند. مجبور به حذف برخی دیگر از گوشه ها می شویم؛ به عنوان مثال در تغییر کوک از  چهارگاه Do به چهارگاه  Sol، گوشه ی حصار حذف می شود. برای کاستن تغییر کوک در تغییر دستگاه، در ردیف نوازی سنتور، هر یک از دستگاه ها از درجاتی انتخاب می شوند که کمترین تغییر در علائم ترکیبی را نسبت به هم داشته باشند. مثلا شور از Sol نواخته می شود. سه گاه از La کرن، ماهور از Fa، نوا از Sol، همایون از Sol، اصفهان ازDo، راست پنجگاه از Fa. همچنین برای تسهیل در تغییر کوک، برخی استادان در آموزش ردیف، کوک پایه ای را برای سنتور در نظر می گیرند که بر اساس آن در تغییر دستگاه، کوک سیم های زرد حتی الامکان تغییر نمی کند و در سیم های سفید نیز حتی الامکان با جا بجا کردن خرک نت تغییر یافته در دستگاه جدید حاصل می شود. در روش فوق نیز به دلیل محدودیتی که کوک ساز اعمال می کند، برخی گوشه ها در گستره ی صوتی اصلی خود نواخته نمی شوند.

 یکی از روش های موقت تغییر کوک در سنتور تغییر محل خرک است که خالی از ایراد نیست.تغییر محل خرک، به دلیل تغییر یافتن موقعیت خرک نسبت به پل های داخل صفحه، خود موجب تغییر شیوش (طنین، رنگ صدایی) صدای ساز می شود و این تغییر در شیوش در انواع لا کوک که پهنای کمتری دارند(طول قاعده ی سنتور کمتر است) به نسبت سنتور ر کوک(که طول قاعده بیشتری دارد) بیشتر مشاهده می شود(همچنین در انواع 12و 15و 18 خرک این تغییر کمتر است).

تغییر محل خرک ممکن است چهار سیم یک خرک را از حالت هم کوک خارج کند. این مورد در خرک های 7و 8 و 9 بیشتر مشهود است. در ضمن تغییر محل خرک فقط در محدوده ی سیم های ناحیه ی دوم سنتور میسر است و سیم های زرد را در بر نمی گیرد؛ زیرا به دلیل طویل بودن سیم ها، تغییر محل خرک بسیار زیاد خواهد بود و این موضوع علاوه بر آنکه نواختن را با اشکال مواجه می کند، به دلیل تغییر زیاد محل قرار گرفتن خرک ها نسبت به پل های داخل صفحه، موجب تغییر شیوش زیادی می شود. در سیم های سفید نیز، با تغییر محل خرک، کوک پشت خرک به هم می خورد و چنانچه در اجرا به هر دو صدای جلو و پشت خرک توامان  نیاز باشد این تمهید ناکار آمد خواهد بود.

مورد دیگری که از محدودیت های صوتی عارض می شود این است که برای اجرای تمام مدها(بخصوص در ماهور و راست پنجگاه) محدودیت های کوک ساز مانع از بسط و گسترش یک گوشه در اجرای قطعات ضربی می شود، از این رو برای رفع این محدودیت گاه از اجرای برخی مدها صرف نظر می شود.

محدودیت های صوتی سنتور در مدولاسیون های خارج از محدوده ی ردیف(که ساز توانسته با تمهیدات گفته شده تا حدی خود را با آن سازگار کند) بیشتر مشهود است، به قسمی که به کارگیری آن در ارکستر(سنفونیک) به علت محدودیت صداهای آن به سختی مقدور است.

لازم به ذکر است که موارد فوق از نظر برخی صاحب نظران و استادان ساز سنتور نه به عنوان یک«نقیصه» بلکه به عنوان یک «خصوصیت» پذیرفته شده و به ترتیب شرح داده شده عمل می شود. لیکن در این میان عده ای از سنتورسازان و محققین سعی در برطرف کردن این محدودیت های صوتی نموده اند و طرح هایی را در این باره به عمل رسانده اند. لازم به ذکر است که وجود این طرح ها در حالت ایده آل خود(که متاسفانه تا امروز متحقق نشده است) وجود اقسام کلاسیک سنتور را نفی نمی کند و از هر یک از آن ها برای منظورهای متفاوت می توان بهره گرفت. به عنوان مثال، هرگاه منظورمان اجرای موسیقی ردیفی به شیوه استادان پیشین باشد، ناگفته پیداست که می بایست از سنتورهای کلاسیک با شیوش صدایی ساخته ی استادان پیشین بهره بگیریم و هرگاه منظورمان عرضه ی انواع دیگر موسیقی مانند موسیقی سنفونیک (با خصائص موسیقیایی متفاوت) باشد از انواع دیگر سنتور.



:: موضوعات مرتبط: هنری , ,
:: بازدید از این مطلب : 1180
|
امتیاز مطلب : 71
|
تعداد امتیازدهندگان : 23
|
مجموع امتیاز : 23
تاریخ انتشار : جمعه 22 بهمن 1389 | نظرات ()
نوشته شده توسط : علی افسری نژاد

در گذشته آلات موسیقی در تعزیه، به سازهای بادی و كوبی منحصر می شد. سازهای رشته دار یا زهی و حتی بعضی از سازهای كوبی، همچون دف، دایره و دایره زنگی هم به علت ممنوعیت شرعی در تعزیه خوانی ها كاربرد نداشتند.

 

 

علی افسری نژاد.JPG

هر چند در پاره ای از شهرها و روستاهای ایران، به اقتضای وضع ویژه فرهنگی و مذهبی، احتمالاً از سازهای رشته دار و آلاتی همانند دف و دایره، آن هم گاهی، در برخی از تعزیه ها، سود می جستند، ولی به هر تقدیر، استفاده از سازهای یاد شده، جنبه تصادفی و استثنایی داشته است.

در شمار زیادی از شهرها و روستاهای ایران، عمده ترین و متداول ترین سازهای تعزیه، شیپور و طبل معمولی بود. در تعدادی از نواحی ایران، از سازهای دیگری مانند دهل، سنج، سرنا، نی و بعضی از سازهای محلی نیز بهره می بردند. از زمان ناصرالدین شاه به بعد در تكیه دولت و تكایای اعیان و اشراف، پاره ای از سازهای بادی اروپایی نظیر برگل، ترومپت پیستون دار، قره نی و مانند آنها هم بر سایر سازها افزوده شد. تعزیه خوانان برخی از شهرها و روستاهای ایران، مخصوصاً مناطق اطراف تهران نیز تدریجاً سازهای فرنگی مثل بوگل، كه آن را به زبان عامیانه <بولگ> می نامیدند، به كار می گرفتند .

 

● سازهای بادی سنتی

▪ شیپور:

سازی از جنس برنج یا مس و بدون پیستون و از خانواده سازهای بادی است. این ساز، یك صدایی و نوایش بسیار بلند و رسا می باشد. با شیپور ساده، آهنگ ویژه ای را نمی شود نواخت. تنها با دمیدن در آن و كشش یا تقطیع نفس، می توان پنج تا شش حالت كلی غم انگیز یا ضربی و آشوب و جنگ به صدای آن داد.

در ایران، این ساز از روزگاران دیرین در جنگ ها و مراسم مذهبی كاربرد داشته و بیشتر از سایر سازها معمول بوده است. هیچ گونه ساز بادی ای به اندازه شیپور ساده در تعزیه خوانی ها متداول نبوده است. در هر شهر و روستایی كه تعزیه و شبیه خوانی برپا می شد، شیپور از مهم ترین و اساسی ترین سازهای تعزیه شمرده می شد. سازهای بادی دیگر، همچون كرنا، قره نی و امثال این ها، بیشتر جنبه تكمیلی و تشریفاتی داشتند.

▪ نی:

سازی است بادی كه آن را اغلب از نی و به صورت استوانه می سازند. لوله این ساز از هفت بند و شش گره تشكیل یافته است. از همین روی، ساز مزبور به <نی هفت بند> هم شهرت دارد. قطرش از ۵/۱ تا ۳ سانتی متر و طولش حدوداً ۳۰ تا ۷۰ سانتی متر است. شش سوراخ دارد كه ۵ سوراخ آن در یك طرف و سوراخی در سمت دیگر آن قرار دارد. نی از انواع سازهای بی زبانه می باشد. نی نواز، هوا را از دهانه لوله به درون آن می دمد و با باز و بسته كردن سوراخ ها با انگشتان هر دو دست، طول هوای داخل لوله را كم و زیاد می كند و در نتیجه صورت های زیر و بمی به وجود می آورد.

در تعزیه ها، در مواردی چند از جمله در فواصل خواندن آوازهای اندوهبار، نی زده می شد. نوای نی معمولاً با صدای ملایم شیپور و طبل همراه بود. مهم ترین كاربست نی در تعزیه <طفلان مسلم> بود. در این تعزیه، مانند چوپان موقع چراندن گوسفندان خویش، آهنگ های غمباری همانند دشتستانی، چوپانی و امیری نی می زد. از این رو، افرادی كه در این تعزیه، نقش چوپان را به عهده داشتند، می بایست نی زن نیز باشند.

▪ كرنا یا كرنای:

سازی است بادی و معمولاً فلزی. درازای آن ۲ تا ۷ متر است. سرش خمیده و به عصا شباهت داشته و لوله اش بدون سوراخ می باشد. صدای كرنا، خشن، گوش خراش و هراس انگیز است. در تعزیه ها از این ساز به هنگام نبرد، پیكار و تاخت و تاز اسب ها و برای ایجاد رعب، وحشت و آشوب سود می جسته اند. در ابتدای تعزیه و اعلام و فراخوانی و مبارزه خوانی هم كرنا را همراه با طبل و شیپور می نواختند.

▪ سرنا یا سورنای:

ساز بادی چوبی است مخروطی شكل. سرنای تعزیه دوزبانه و طول لوله اش تقریباً نیم متر است كه ۶ سوراخ در یك ردیف و سوراخی در عقب دارد. این ساز در بیشتر نواحی كشور، به خصوص در روستاها به كار می رود. در رقص های محلی، جشن های عروسی و احیاناً در مراسم عزاداری ماه محرم آن را همراه با دهل یا طبل می نوازند. در تعزیه خوانی ها، سورنا نواز با شیپورزن و طبال در نواختن آهنگ های غم انگیز یا نشاط بخش همراهی می كرده است.

● سازهای كوبی

▪ طبل:

سازی است كوبی و رزمی، كوچك تر از دهل و در اندازه های مختلف. تنه اش را از چوب و به شكل مخروط ناقص یا استوانه ای شكل می سازند و روی دو قاعده اش پوست می كشند. بعدها، طبل های فلزی هم ساخته شد. طبل را با دو چوب یا چوبك كه سرشان گره یا <توپوز> دارد، می نوازند. حدود تنوع صدای طبل به وسعت پوست و مخصوصاً مهارت نوازنده بستگی دارد. طبل نیز همانند شیپور، ساز اصلی و مهم تعزیه بوده است. طبل نوازها، جدا از این كه آواز تعزیه خوانان را با آواز همراهی می كنند، به هنگام سكوت یا حركت تعزیه خوانان و در فواصل آوازها با نواختن ضربات ملایم، آرام و متوالی به طبل، گذشت لحظه ها و زمان و گهگاه هم چونی حالات تعزیه خوان را مجسم می نمایند. كلاً طبل در نمایاندن تقطیع و تغییر صحنه ها در تعزیه، نقش مهم و اساسی داراست.

▪ دهل:

سازی است كوبه ای به شكل استوانه، نظیر طبل، اما بزرگ تر از آن. تنه اش از چوب و قطر دهانه اش تقریباً ۱ متر و ارتفاع آن ۲۵ تا ۳۰ سانتی متر است. بر دو سطح دهانه آن پوست كشیده شده است. نوازندگان موقع دهل نوازی، آن را با تسمه ای كه به تنه اش وصل می باشد به گردن می آویزند.

دهل در جلوی شكم نوازنده به طور مایل قرار می گیرد و دو دهانه پوست كشیده آن به سوی پهلوی راست و چپ نوازنده است. نوازنده در دست راستش چوبی به شكل عصا، به اسم <كَجَك> و در دست چپ، تركه نازكی می گیرد و با آنها بر روی سطح پوستی دهل می كوبد. ارتفاع صدای چنین سازی، نامعین است.

▪ سنج یا صنج:

سازی است كوبی از دو صفحه یا سینی برنجی مدور كه درون آن كمی گرد است. سنج یكی از سازهای باستانی ایران بوده است كه در مراسم سوگواری های مذهبی و تعزیه به كار می آید. جهت نواختن آن، دو صفحه را به هم می كوبند یا بر هم می لغزانند. طنین سنج، آمرانه و پرقدرت می باشد. كاربرد سنج در مجالس تعزیه جنبه عمومی ندارد و بیشتر در دسته گردانی ها، نوحه خوانی ها و سینه زنی ها از آن بهره می برند.

▪ نَقّاره:

دو طبل كوچك متصل یا جدا از هم است؛ یكی بزرگ تر با صدای بم تر و دیگری كوچك تر با صدایی زیرتر. نقاره را با دو عدد تركه كه به چوب نقاره معروف است، می نوازند. گاه یك چوب با بم و چوب دیگر با زیر كار می كند و برخی اوقات هر دو چوب به بم یا به زیر می خورد. كاربرد اصلی نقاره در نقاره خانه های شهرهای بزرگ بود كه به هنگام طلوع و غروب آفتاب نقاره می زدند. افزون بر این، در مراسم دسته گردانی و عزاداری به كار می رفت. به تدریج در تعزیه خوانی ها، به ویژه در تكیه دولت و تكایای اعیانی و اشرافی هم مرسوم شد.

▪ سازهای بادی فرنگی:

همان گونه كه یادآور شدیم، از اواخر عهد ناصری چند نوع ساز بادی فرنگی هم در مجالس تعزیه باب شد، از بین آنها، ترومپت پیستون دار، بوگل و قره نی را می توان نام برد.

ترومپت پیستون دار: یكی از سازهای بادی است كه میان مردم به <شیپور> معروف است. این ساز را، همچون شیپور ساده، از مس یا برنج می سازند. ساز مورد بحث دارای سه كلید سوپاپ (پیستون) است. نوازنده، همراه با حركت لب ها و فشار دم در دهانه ترومپت و حركت انگشتان روی كلیدهای آن، با هر كلید، تعدادی از نوازهای موسیقی را تولید می كند.

به جای شیپور ساده قدیمی، از ترومپت نه تنها در تكیه دولت و تكایای اعیان و اشراف، كه در بعضی از تكیه ها و تعزیه خوانی های عمومی هم استفاده می كردند. چون ترومپت پیستون داشت، گروه نوازندگان تعزیه می توانستند پاره ای از نغمه ها، آهنگ ها و گوشه ها را با آن بنوازند. بنابراین با كاربرد ترومپت، نوعی تحول در موسیقی تعزیه پدیدار شد. نوازندگانی كه در نواختن ترومپت و بوگل پیستون دار، تبحر و ورزیدگی داشتند، در بسیاری موارد، تعزیه خوانان را در آوازخوانی همراهی می كردند و همان گوشه ها و نغمه هایی را می نواختند كه تعزیه خوان می خواند.

▪ بوگل:

سازی است فلزی و دوزبانه چون ترومپت. لوله اش كله قندی و كوتاه تر از ترومپت می باشد. بوگل دو نوع است؛ بوگل بزرگ و كوچك. تفاوت بین این دو در صداست. صدای بوگل كوچك، تیزتر از بوگل بزرگ می باشد. بوگل ساده، نظیر شیپور بود و پیستون و سوپاپ نداشت و با آن ۲ تا ۶ صوت مختلف را درمی آورند. در تعزیه ها از هر دو ساز یعنی از بوگل و ترومپت استفاده می شد، كاربرد بوگل و ترومپت پیستون دار در تعزیه، بر تنوع آهنگ ها و نغمه ها می افزود.

▪ قره نی:

سازی است بادی از دسته سازهای یك زبانه كلیددار. این ساز اقسام مختلفی دارد كه متداول ترین آنها قره نی است كه آن را از چوب می ساختند. در تعزیه خوانی های تكیه دولت و برخی از تكایای اعیانی، از قره نی نیز استفاده می شده است. در تكایا و تعزیه های عمومی معمولاً سرنا به كار برده می شد.



:: موضوعات مرتبط: هنری , مذهبی , متفرقه , ,
:: بازدید از این مطلب : 1026
|
امتیاز مطلب : 63
|
تعداد امتیازدهندگان : 21
|
مجموع امتیاز : 21
تاریخ انتشار : چهار شنبه 11 آذر 1389 | نظرات ()
نوشته شده توسط : علی افسری نژاد

پیش درآمد ، از قالب های اصلی آهنگسازی و اجرا در موسیقی کلاسیک ایرانی ،قطعه ای ضربی،موزون،بدون کلام و صرفا سازی است که بطور سنتی آغاز گر اجرای یک برنامه موسیقی کلاسیک ایرانی و معرف فضای کلی دستگاه یا آواز مورد نظر است اگر چه سابقه تاریخی اصطلاح "پیش درآمد " و رواج آن  به عنوان قطعه ای مقدمه گونه در موسیقی ایرانی به حدود یک صد سال پیش و پس ار دوران مشروطیت باز می گردد ، اما از لحاظ ساختار شناختی می توان ریشه آن را در فرم های قدیمی تری جستجو کرد . در بررسی پیشینه ی تاریخی  " پیش درآمد " سه نکته را باید در نظر داشت . نخست ، سابقه ی تاریخی قطعاتی که از لحاظ برخی ویژگی های ساختاری ، یعنی موزونی و بی کلامی تقریبا مشابه با پیش در آمد بوده اند دوم ، بررسی نقش چنین قطعاتی در فرم سیکلیک اجرایی به عنوان قطعه ایی مقدمه گونه . سوم ، اطلاق اصطلاح " پیش درآمد " به فرم مورد نظر و تثبیت و رواج آن به عنوان قالبی برای ساخت و اجرای موسیقی . 

   درباره ی چگونگی شکل گیری پیش درآمد به مفهوم کنونی آن روایات مختلف ، اما کمابیش مشابهی ، ذکر شده است که با مقایسه آنها می توان سیر تکوین تدریجی آن را دریافت . نخستین نمونه های قطعاتی که در قالب ساختاری پیش درآمد ، ریشه در آثار برخی از نوازندگان عصر ناصری همچون محمد صادق خان سرورالملک و آقا حسینقلی دارد ، مع هذا قطعات مذکور دارای ساختاری نسبتا ساده و غیر مستقل بوده اند ، چندان نقش مقدمه گونه نداشته اند ، به صورت گروهی اجرا نمی شده اند و البته در آن زمان عنوان پیش درآمد نیز به آنها اطلاق نمی شده است .

  بنا بر روایات موجود در اواخر دوران قاجار هنگامی که موسیقیدانان در مجالس و محافل خویش به اتفاق ساز می زدند معمولا در اول چیزی با هم نمی نواختند بلکه نخست آنکه از همه استاد تر بود شروع به نواختن می کرد و پس از وی بقیه ی نوازندگان به ترتیب به نوبه ی خود می نواختند و چنانچه خواننده ایی در جمع شان بود شروع به خواندن می کرد و نوازندگان به نوبت جواب او را می دادند . در قسمت آخر برنامه قطعاتی ضربی از قبیل تصنیف و به ویژه رنگ وجود داشت که نوازندگان دسته جمعی به نواختن آن می پرداختند . تا این که پس از دوره ی استبداد صغیر و به توپ بستن مجلس توسط محمد علی میرزا ، ظهیرالدوله  انجمنی به نام انجمن اخوت در کاخ صاحبقرانیه تشکیل داد و کنسرت هایی را به نفع بینوایان و مستمندان برگزار کرد . در جریان این برنامه ها برای اولین بار این فکر به نظر رکن الدین مختاری می رسد که مناسب است برای اجرای کنسرت وقتی که نوازندگان دور هم جمع می شوند در مرحله ی اول قطعه ای به طور دسته جمعی بنوازند و به اصطلاح گشایش یا خلاصه ایی از آنچه که می خواهند بعدا بنوازند باهم شروع کنند و سپس به تک نوازی مشغول شوند . وی این نظر را با دیگران در میان گذاشت و روز بعد قطعه ای را که شخصا معمولا در موقع تک نوازی به صورت ضربی می نواخت به دسته ی موسیقی دانان  ارائه داد  و آنها نیز پس از چند جلسه تمرین آن را فرا گرفته و به صورت دسته جمعی اجرا کردند .نام این قطعه را مشیر همایون "پیش درآمد " گذاشت، به این دلیل که پیشتر اجرای موسیقی با درآمد آغاز می شد و بنا براین آنچه قبل از آن نواخته شود را می توان پیش درآمد نامید . 

   امروزه پیش درآمد فرمی سازی و پیش ساخته است که معمولا آغاز گر اجرای سنتی موسیقی کلاسیک ایران و نخستین بخش از طرح پنجگانه فرم سیکلیک اجرای سنتی موسیقی دستگاهی ایران است . این قطعه فضا و حالت مورد نظر را به گونه ایی موجز و در قالبی موزون ارائه می دهد و در واقع دارای نقش مقدمه است .این فرم اگر چه دارای متر مشخص است اما فاقد پریود های متریک – ریتمیک مشخص و تثبیت شده در قالب اصول یا ایقاعات است .طرح ساختار فرمال پیش درآمد معمولا فاقد قسمت ترجیع گونه است و در واقع طرح ساختاری آن بیشتر متاثر از ساختار مدال و ملودیک دستگاه مورد نظر است ، بدین ترتیب که غالبا در مُد درآمد یا مُد اصلی دستگاه یا آواز آغاز می شود و درآن انتقال به تعدادی از گوشه های اصلی دستگاه صورت می پذیرد .

 

پیش درآمد در اوزان  دو ضربی ، سه ضربی و چهار ضربی با سرعت متوسط ساخته می شود و گاهی به ضرب 8/6 سنگین و یا 4/6 است . این نکته نیز شایان توجه است که دو آهنگساز و موسیقی دان برجسته که پیش درآمد را رواج دادند یعنی درویش خان و رکن الدین خان مختاری هر دو دارای پیشینه ای در موسیقی نظام نیز بودند رکن الدین خان تحت تاثیر موزیک نظام برای اولین بار وزن دو ضربی تند را با ساختن پیش درآمدی در دستگاه چهارگاه معمول و متداول نمود .



:: موضوعات مرتبط: علمی , هنری , ,
:: بازدید از این مطلب : 6084
|
امتیاز مطلب : 85
|
تعداد امتیازدهندگان : 28
|
مجموع امتیاز : 28
تاریخ انتشار : سه شنبه 9 بهمن 1389 | نظرات ()

صفحه قبل 1 صفحه بعد