نوشته شده توسط : علی افسری نژاد

بیشتر مشاجره‌های لفظی میان زن و شوهرها از حرف‌هایی که میان آن‌ها رد و بدل می‌شود، برمی‌خیزد؛ حرف‌هایی که یا نشان‌دهنده‌ی اختلاف نظر درباره‌ی عقاید و سلایق آن‌هاست یا قرار است منجر به یک تصمیم مشترک برای یکی از امور زندگی شود. اما چرا این اختلافات در دوران آشنایی پیش از ازدواج مجال بروز پیدا نمی‌کنند؟

دلیل اول آن است که تا زمانی که دو نفر زیر یک سقف نروند و زندگی مشترکشان را شروع نکنند، کمتر ممکن است حرف‌هایی از این دست پیش بیاید و دلیل دیگر آن‌که اگر هم پیش بیاید، رودربایستی‌ها و ملاحظات باعث می‌شود، طرفین حرف خود را فروبخورند.

پس اگر دختر و پسر در دوران آشنایی پیش از ازدواج در چنین مواردی حرفی پیش بکشند و بدون خودسانسوری و واقع‌بینانه نظر خود را بگویند و نظر طرف مقابل را بشنوند، می‌توانند دوران زناشویی بهتری را برای خود متصور باشند
 
دقت کنید که هیچ‌یک از محورهای پیشنهادی گفت‌وگو که در ادامه می‌خوانید، برای ارزش‌گذاری رفتار شما یا طرف مقابلتان نیست؛ هدف، تنها روشن شدن تفاوت‌ها است. تفاوت‌هایی که اغلب یکی از این سه حالت را دارند: مفید و مکمل هم، قابل اغماض و مدیریت، غیرقابل اغماض و مدیریت‌.

محاسن خانواده‌ها؛ محور اول

هر یک از طرفین، ابتدا از نظر خود، محاسن خانواده‌ای را که در آن بزرگ شده‌ است، برشمرده و سپس به طرف مقابل فرصت دهد تا بگوید آیا او هم مواردی را که به‌عنوان ارزش‌ها و محاسن خانواده‌ی همسر آینده‌اش شنیده است، «ارزش» و «حُسن» می‌داند؟
نکته: ممکن است رفتاری که شما همیشه به‌عنوان یکی از خوبی‌های خانواده و اقوام خود می‌پنداشته‌اید، در نظر همسر آینده‌تان، یک رفتار ناپسند یا مشکل‌ساز تلقی شود.
 
 
معایب خانواده‌ها؛ محور دوم

هریك از طرفین، ابتدا باید بر اساس معیارهای عرفی جامعه، معایب خانواده‌ای را كه در آن بزرگ شده است، برشمرده و بگوید كه آیا این معایب در زندگی شخصی و مشترك با همسر آینده‌اش مشكل‌ساز خواهد بود یا نه؟ (اگر مشكل‌ساز خواهد بود، تا چه اندازه؟)
همچنین صادقانه بگوید كه افكار و رفتار خودش نیز تحت تأثیر این خلقیات غلط خانوادگی هست یا نه؟ (اگر تحت تأثیر است، تا چه اندازه؟)
سپس طرف مقابل بدون تعارف و رودربایستی باید بگوید كه آیا می‌تواند با چنین روحیاتی كنار بیاید یا نه؟
 
 
زمان بچه‌دار شدن؛ محور سوم

هریك از طرفین باید نظر خود را درباره‌ی زمان بچه‌دار شدن بگوید.
ممکن است شما معتقد باشید بلافاصله پس از ازدواج باید بچه‌دار شد. این عقیده تنها مختص به کسانی که دیر ازدواج می‌کنند و نگران فاصله‌ی سنی خود و فرزندشان هستند نیست، بل‌که کسانی هم هستند که معتقدند با زود آمدن بچه، زن و شوهر بیشتر وابسته‌ی هم می‌شوند و رفتارهای کودکانه‌ی خود را  زودتر کنار می‌گذارند.
در این میان عده‌ای هم معتقدند همین‌طور که زندگی سر و سامان می‌گیرد، بچه‌ی زودآمده هم از آب و گل در می‌آید و همه‌ی دردسرهای اول زندگی با هم تمام می‌شود.
اما شاید طرف مقابل شما از آن‌هایی باشد که معتقدند چند سال اول زندگی را باید در غیاب بچه خوش بود و گشت و گذار کرد یا از آن‌هایی که عقیده دارند تا رفاه کامل برقرار نشود، نباید بچه‌دار شد. پس در این موارد به صراحت صحبت کنید.
 
 
تعداد بچه‌ها؛ محور چهارم
هریك از طرفین باید نظر خود را درباره‌ی تعداد بچه‌ها بگوید.
ممکن است شما معتقد به تک‌فرزندی باشید و معتقد باشید یک ده آباد بهتر از صد شهر خراب است و یا اصلا حوصله‌ی بیش از یک بچه را نداشته باشید.
شاید هم برعکس؛ عقیده داشته باشید که بچه‌ی یکی‌یک‌ دانه، خل و دیوانه می‌شود و بچه باید هم‌بازی داشته باشد و یا بیش از یکی باشد تا در سنین بالاتر تنهایی شما را بیش‌تر پر کند.
حالت دیگر این است که شما معتقد به جوری جنس باشید؛ یعنی بگویید بچه‌دار شدن را باید حتی‌الامکان تا وقتی هم که فرزند پسر داشت و هم فرزند دختر ادامه داد.
پس عقیده‌ی ‌خود را ـ هرچه که هست ـ در این مورد پنهان نکنید.
 
 
تربیت بچه‌ها؛ محور پنجم
هریك از طرفین باید نظر خود را درباره‌ی نحوه‌ی تربیت بچه‌ها بگویند.
ممکن است شما معتقد باشید که هنوز هم روش‌های سنتی تربیت و سخت‌گیری به بچه از همان سنین طفولیت، مطمئن‌ترین راه برای حفظ او در مسیر صحیح رشد فکری است.
شاید هم معتقد به روش‌های نوین تربیتی باشید و یادگیری روش درست تربیت بچه را مستلزم مطالعه‌ی کتاب‌های روان‌شناسی تربیت بدانید.
کسانی هم هستند که می‌گویند باید کتاب‌های تربیتی را خواند اما این روش‌ها را با در نظر گرفتن واقعیات و شرایط فرهنگی جامعه به‌کار بست.
در هرحال فراموش نکنید که در بحث تربیت، جدال سخت‌گیران و آسان‌گیران و نیز نبرد سنت و مدرنیزم یکی از زمینه‌های بروز اختلاف است.
 
 
دایره‌ی همدلی و پایبندی؛ محور ششم

همدلی و پایبندی برای هرکس تعریف خاص خود را دارد
.
ممکن است شما نوع برخورد یا نوع پوشش همسرتان در محافل خانوادگی یا عمومی را نشان‌دهنده‌ی میزان پایبندی او به زندگی مشترکتان بدانید.
یا ممکن است شما به همسرتان اعتماد کامل داشته باشید، اما باز هم به‌خاطر ناپسند شمردن رفتارهای برخی اشخاص دیگر ـ اعم از مرد و زن و فامیل و غیرفامیل ـ متوقع همدلی و همکاری او در محدود کردن ارتباطات‌ خود با آن‌ها باشید.
این هم ممکن است که شما نگران گذشته‌ی نامزدتان باشید.‌
اما درهرحال دو چیز را از یاد مبرید:
اول این‌که؛ هرگز نمی‌توانید متوقع قطع ارتباط همسرتان با والدینش باشید.
دوم این‌که؛ از ماجراهای گذشته‌ی خود، آن‌چه را که ممکن است در آینده برای زندگی مشترکتان مشکل‌ساز شود، ناگفته نگذارید و متقابلا به نامزدتان نیز این را یادآور شوید، اما در گذشته‌ی یکدیگر بیش از این جست‌وجو نکنید.
 
 
خرج کردن؛ محور هفتم
از نظر شما چه هزینه‌هایی خرج لازم و چه هزینه‌هایی خرج زائد هستند؟
ممکن است کاری که شما به حساب صرفه‌جویی خود می‌گذارید، همسر آینده‌ی شما به پای خساست شما بگذارد.
در اطراف خود، چه کسی را ولخرج، چه کسی را خسیس و چه کسی را مدبر می‌دانید؟ نمونه‌هایی از ولخرجی، خساست و تدبیر آن‌ها را مثال بزنید.
مثلا ممکن است شما هدایا و کادوهای متقابل مناسبتی را باعث افزایش محبت بین اعضای خانواده یا اقوام بدانید و ممکن است آن را نوعی ولخرجی و عرصه‌ای برای بروز چشم و هم‌چشمی‌ها تلقی کنید.
شاید هم نفس عمل را ستایش کنید اما معتقد باشید که باید در هر مورد، فراخور حال عمل کرد.
یا ممکن است صرف ناهار و شام را در بیرون از منزل، یک تفریح خوب یا یک ولخرجی بی‌مورد به حساب آورید.
نظرتان در مورد خرج کردن برای سرگرمی‌هایی مثل مسافرت، شهربازی، سینما، تآتر، گالری‌های هنری و کنسرت‌های موسیقی یا میهمانی دادن چیست؟
 
 
پیشرفت مالی؛ محور هشتم
آیا شما فکر می‌کنید که طی هر یک‌ سال باید پیشرفت‌های مهمی در زندگی‌تان محقق شود یا در عرض کمتر از یک ‌سال؟
آیا شما فقط خودتان را به عنوان مدیر برنامه‌های کاری و مالی خود قبول دارید یا همسرتان را نیز به ‌عنوان کسی که از مسائل کاری و مالی شما خبر دارد، مشاور و حتی مدیر خوبی برای برنامه‌های‌تان می‌دانید؟
به عنوان مثال؛ آیا شما فکر می‌کنید فعلا بیش از این نمی‌توان برای تغییر شرایط مالی و ارتقای وضعیت شغلی کاری کرد یا معتقدید که دو فکر بهتر از یک فکر جواب می‌دهد و همفکری با همسرتان در این مورد، می‌تواند منشاء تحول باشد؟
آیا شما معتقدید که زن نیز باید در این مسیر با شوهر خود همراه شود و بیرون از خانه شغلی داشته باشد؟
نهایت پیشرفت برای شما چیست؟ تصاحب یک خانه‌ی مناسب و یک اتومبیل؟ تصاحب یک خانه مجلل در بالای شهر و یک اتومبیل مدل‌بالا و یک ویلا در منطقه‌ای خوش‌ آب و هوا؟ یا...؟
 
 
اوقات فراغت و امور منزل؛ محور نهم

به نظر شما ایام تعطیل و اوقات فراغت برای چه کاری است؟
امور منزل و کارهای عقب‌افتاده؟ استراحت؟ تفریح؟ مطالعه؟ اهمیت هرکدام از این موارد برای شما چه‌قدر است؟ بیشتر اهل کدام‌یک از این کارها هستید؟
آیا حاضرید وقتی که نیاز به استراحت ندارید، بدون دلخوری از سر رفتن حوصله‌تان، فرصت استراحت به همسرتان بدهید؟
به نظر شما همکاری شوهر در انجام امور منزل ـ جمع ‌و جور، رُفت ‌و روب، شست ‌و شو، آشپزی، خرید مایحتاج روزانه، امور بچه‌ها و... ـ تا چه‌‌ اندازه باید باشد؟ برای روشن شدن این میزان، درصد بگویید.
چه کارهایی برای اوقات فراغت روزانه و چه کارهایی برای ایام تعطیل مناسب‌اند؟
تماشای فیلم را در منزل ترجیح می‌دهید یا سینما؟
مطالعه را مفید می‌دانید یا ضروری؟
چه‌قدر میهمانی رفتن یا میهمانی دادن را دوست دارید؟
دوست دارید چه‌مقدار از اوقات فراغت خود را دو نفری و چه‌مقدار از آن را در جمع دوستان و آشنایان بگذرانید؟
چه‌قدر اهل سفر هستید و چه‌ گونه مسافرتی را دوست دارید؟
آیا قدم زدن در کوچه‌ها و خیابان‌های شهر را دوست دارید؟
آیا...؟
 
 
صمیمیت و احترام؛ محور دهم
دایره‌ی پرهیز از توهین و حفظ احترام طرفین در هنگام بروز اختلافات و مشاجره‌های لفظی را چه‌گونه ترسیم می‌کنید؟
آیا درصورت بروز مشاجره‌ با یک شخص، معمولا آن را محدود به موضوع مورد اختلافتان با او می‌کنید، یا کل شخصیت و کل رابطه‌ای را که با او دارید، زیر سوال می‌برید؟
ابراز علاقه، عشق و محبتِ همسرتان به شما باید چه‌گونه باشد؟ با حرف‌های محبت‌آمیز؟ با دادن هدیه؟ با کمک در انجام کارهای شخصی شما؟ با ناز و نوازش و رفتارهای زناشویی؟
توقع دارید همسرتان هرکدام از این کارها را با چه فواصل زمانی و در چه اوقاتی برای شما انجام دهد؟
تا چه اندازه آمادگی پیش‌قدم شدن برای انجام هرکدام از این کارها را دارید و تا چه اندازه متوقع‌ هستید همسرتان در این موارد پیش‌قدم شود؟


:: موضوعات مرتبط: علمی , متفرقه , ,
:: بازدید از این مطلب : 758
|
امتیاز مطلب : 85
|
تعداد امتیازدهندگان : 29
|
مجموع امتیاز : 29
تاریخ انتشار : پنج شنبه 5 اسفند 1389 | نظرات ()
نوشته شده توسط : علی افسری نژاد

فال جالب
فلز !! شما چه فلزی هستی ؟

متولدین فروردین : آهن

فلز زندگی متولدین فروردین آهن است که 9 برابر دیگران به آنها قدرت می دهد و شانس و موفقیت آنها را در زندگی نه برابر می کند . انرژی و اشتیاق روانی انها می تواند همچون مشعل فروزانی ٬ راه را برای دستیابی به آرمان های بزرگی که در سر می پرورانند روشن نماید. آنها پیشگامانی هستند که همواره دیگران را به سمت هدفی نایافتنی هدایت می نمایند.متولدین فروردین کمتر به دنبال اندوختن ثروت هستند.ولی اگر شروع به مال اندوزی کنند با چنان سرعتی پیش می روند که وقت نمی کنند بایستند و پول ها را بشمرند. در زمینه پول ٬ زمان و حتی لباس خود بسیار دست و دلبازانه عمل می کنند و هر قدر هم فقیر باشند همیشه چیزی برای بخشیدن دارند. آنها اعتقاد دارند که وقتی به دیگران کمک می کنند نه فقط خرسند می شوند بلکه این عمل آنها باعث می شود که دیگران هم متقابلا کاری برای آنها انجام دهند.

 

متولدین اردیبهشت : مس

فلز ماه اردیبهشت مس است که رسانای برق و گرماست و بعد از گذشت سالها همچنان درخشان باقی می ماند. در زندگی خانوادگی حاکم ورئیس است و هیچکس جرات ندارد آرامش او را بر هم زند. او مانند زمان صبور است و مانند جنگل عمیق ٬ واز چنان قدرتی برخوردار است که قادر است کوه را جابجا کند ولی آدمی لجوج و یکدنده است. این افراد معمولا از چیزهای کوچک خوششان نمی آید واز همین رو دلبستگی خاصی به عشق پایدار و ثروت دارند.

 

متولدین خرداد : جیوه

فلز سرد جیوه در متولدین خرداد تمایلات دوگانه ای را به وجود می آورد مگر آنکه خودش جلوی آین کارها را بگیرد و به ندای قلب خود گوش کند. هنگامی که عمیقا به دنبال علت بی حوصلگی متولد خرداد بگردید در می یابید که او همیشه در پی هدفی است ولی مشکل اساسی او این است که هدف را نمی شناسد . متولد خرداد از تخیل بسیار قدرتمندی برخوردار است و به همین خاطر اهداف زیادی را در سر می پروراند. ذهن متولدین خرداد همیشه به کاری مشغول است و به همین دلیل بیش از دیگران به استراحت نیاز دارد . آنها با آنکه نسبت به بی خوابی حساس هستند ولی هیچگاه به اندازه کافی نمی خوابند.

 

متولدین تیر: نقره

فلزوجودی متولدین تیر ٬ نقره است که علیرغم تشابه با سایر فلزات از خصوصیات ویژه گرانبهایی برخوردار است. آنها قلب مهربانی دارند و نیاز دیگران را به خوبی حس می کنند و به آن اهمیت می دهند و می خواهند به دیگران کمک کنند ٬ اما در ابتدا منمتظر می شوند تا ببیند کسی دیگری پیدا می شود که پیش قدم شود چون دوست ندارد پول و وقت خود را صرف چیزی کنند که نیازی به آن نیست. اما اگر دریابد که کس دیگری آستین خود را بالا نزده است آنگاه در آخرین لحظه دست به کار می شود . او می گذارد که دو بار زیر آب فرو روید ٬ ولی بار سوم شما را نجات می دهد . او خیلی رئوف است و نمی گذارد غرق شوید.

 

متولدین مرداد: طلا

متولد مرداد در دوستی بسیار وفادار است و درموقع دشمنی آدم منصف و قدرتمندی است . او چه ساکت باشد ٬ چه خودنما ٬ فردی خلاق ٬ مبتکر و قدرتمند است . چون او از طلای خالص است به همین دلیل ما ٬ گاهی خودخواهی ٬ تکبرو تنبلی او را نادیده می گیریم .متولدین مرداد در مورد پول هیچگونه احتیاطی به خرج نمی دهند ٬ بسیار ولخرج هستند و حتی اگر پول زیادی نداشته باشند شیک می پوشند و زندگی شان لوکس است و برای تفریح و سرگرمی خود زیاد خرج می کنند. اگر کسی از آنها پول بخواهد به او می دهند و اگر نداشته باشند از دیگری قرض می کنند و به او می دهند.

 

متولدین شهریور: جیوه

اگر درجه حرارت محیط مناسب باشد ٬ متولدین شهریور علیرغم اینکه ظاهرا ترکیبی از فولاد و یخ به نظر می رسند ٬ در اثر عواطف اطرافیان ذوب خواهند شد . آنها بدون تردید انسانهایی صادق و قابل اعتمادی هستند ولی زمانی که نخواهند به جایی بروند و یا کار خاصی را انجام دهند ٬ به راحتی می توانند خود را به مریضی بزنند. در چنین مواقعی استعداد نمایی آنها در زمینه هنرپیشگی هویدا می شود. متولدین شهریور از عکسهای خود ایراد می گیرند و در مورد سر و وضع خود وسواس شدیدی دارند ٬ همیشه سر و وضعی مرتب و پاکیزه دارند و در مورد لباس بسیار سخت گیر هستند.

 

متولدین مهر : مس

متولدین مهر سودمندی فلز مس را که فلز هم آهنگی آنهاست بازتب می دهند. از هر گونه بی ادبی و بی نزاکتی تنفر دارند ولی با وجود این اگر تابلویی روی دیوار خانه تان کج باشد ًنرا صاف می کنند و اگر صدای تلویزیون تان زیاد باشد آن را کم می کنند . آنها عاشق مردم هستند ولی از اجتماعات بزرگ بدشان می اید.مانند کبوتران صلح دائم این طرف و آنطرف می روند.و به میانجیگری می پردازند و صلح و صفا برقرار می کنند.انسانهایی بامحبت و دلپذیر هستند ولی گاهی اوقات بداخلاق واخمو می شوندو از دستور دادن به دیگران خوششان می آید.

متولدین آبان: آهن

در بین متولدین آبان آدم عصبی و بی قرارخیلی کم دیده می شود و این در اثر فلز درونی شخصیت آنهاست ٬ با وجود این آنها خیلی رقیق القلب بوده و نسبت به افراد ناتوان و درمانده خیلی دلسوز هستند. متولدین آبان هرگز هدیه یا محبت کسی را فراموش نمی کنند و فورا در جستجوی جبران آن برمی ایند.از طرف دیگر ظلم و بی عدالتی را نیز فراموش نمی کنند و در مقابل ان واکنش های متفاوتی را از خود بروز می دهند. به خانواده و روابط خانوادگی اهمیت زیادی می دهندو رفتارشان با کودکان ملایم و عطوفت آمیز است.

 

متولدین آذر : قلع

در میان متولدین آذر به ندرت می توان کسی را پیدا کرد که شوخ طبع و بذله گو باشد و همین تعداداندک نیز که در گفتن لطیفه چنان خام هستندکه هیچ کس به آنها نمی خندد. اگر چه متولدین آذر حافظه ای بسیار قوی دارند ولی گاهی فراموش می کنند که کت خود را کجا گذاشته اند آنها هرگز نمی توانند دروغگوی ماهری باشند هیچ کس حتی برای یک لحظه نمی تواند دروغ آنها  را باور کند. ریا کاری و دروغ گویی اصلا با مزاج آنها سازگار نیست و هر وقت سعی به انجام این کار نمایند به زودی دستشان رو می شود . متولدین آذر ٬ چه کم رو چه پررو ٬ ر زمینه عشق همیشه آماده اند که شانس خود را امتحان کنند و خود را به آب و آتش بزنند.

 

متولدین دی : سرب

اگر چه فلز درونی متولد دی او را به فردی بسیار محکم تبدیل ساخته است اما او فردی خجالتی است که روحیه ای لطیف و حساس دارد. متولد دی همه کسانی را که باعث صعود آنها شده اند بسیار ستایش می کنند . آنها خواستار پیروزی و موفقیت هستند و به سنتها و آداب و رسوم احترام می گذارند. در شخصیت متولد دی همیشه اندکی افسردگی و غم همراه با جدیت وجود دارد. اما هیچ یک از این دو خصوصیت باعث نمی شود که اواز انضباط جدی دست بر دارد . متولد دی به حدی لایق و کارآمد است که به راحتی می توانید زمام امور را به دستش بسپارید.

 

متولدین بهمن: اورانیوم

فلز درونی متولدین بهمن یک فلز حقیقی نیست و یک ماده رادیواکتیو است که فقط در ترکیبات یافت می شود . اورانیوم می تواند موجب انفجارات عظیم و زنجیره ای گردداز همین رو تلاش برای محدود کردن آنها و مجبورساختن شان به انجام کاری مثل کوشش برای به دام انداختن طوفان زمستانی در یک بطری است . متولدین بهمن عقیده خود را خیلی رک و بی پرده به زبان می آورد ولی هرگز سعی نمی کند عقیده اش را به شما تحمیل کند. یک بهمنی برای احساس امنیت دور و اطراف خود را شلوغ می کند و دوستان زیادی دارد ولی گاهی اوقات به یکباره در پیله تنهایی خود فرو می رود و دلش می خواهد تنها باشد.

 

متولدین اسفند: قلع

فلز متولد اسفند ٬ آهن ٬ جیوه ٬ طلا و یا سرب نیست بلکه آلیاژی از فلزهاست که نشانگر غیر واقعی و توهم آمیز بودن این افراد است. آنها قوی تر از آن هستند که می پندارید و عاقل تر ازآن که می شناسید ولی تا زمانی که خودشان راز وجود شان را کشف نکنند ٬ راز آنها همواره پوشیده و مخفی باقی خواهد ماند. یک متولد اسفندتمایل چندانی به آرزوهای دنیوی ندارد٬ همچنین برای مقام ٬ قدرت و یا رهبری ارزشی قائل نیست و ثروت و مال دنیا برای او جذابیتی ندارد. او به آینده هیچ اشتیاقی ندارد و نسبت به آن بی خیال است. در مورد گذشته نیز دانشی شهودی دارد و در مورد امروز شکیبا و مقاوم است



:: موضوعات مرتبط: علمی , متفرقه , ,
:: بازدید از این مطلب : 810
|
امتیاز مطلب : 89
|
تعداد امتیازدهندگان : 30
|
مجموع امتیاز : 30
تاریخ انتشار : پنج شنبه 24 مهر 1389 | نظرات ()
نوشته شده توسط : علی افسری نژاد

 

اگر کسی انگشتری یا چیز دیگری در یک دست گیرد و خواهی

 

بدانی که در کدام دست است او را امر کن که از برای دستی که

 

انگشتر دارد یک عدد زوجی بگیرد و از برای دست خالی یک

 

عدد فرد. پس او را امر کن که عدد دست راست را در عدد زوجی

 

ضرب کرده و حاصل را با عدد دست چپ جمع کند.جمع آنها اگر

 

عدد فردی باشد، انگشتر در دست راست است و اگرعددی  زوج

 

باشد در دست چپ است.



:: موضوعات مرتبط: متفرقه , ,
:: بازدید از این مطلب : 1066
|
امتیاز مطلب : 36
|
تعداد امتیازدهندگان : 10
|
مجموع امتیاز : 10
تاریخ انتشار : پنج شنبه 1 آبان 1389 | نظرات ()
نوشته شده توسط : علی افسری نژاد

 

” سیزده خط برای زندگی“  از  گابریل گارسیا ماركز 

 

یك


دوستت دارم ، نه به خاطر شخصیت تو ، بلكه بخاطر شخصیتی كه من در

هنگام با تو بودن پیدا میكنم.

دو


هیچكس لیاقت اشكهای تو را ندارد و كسی كه چنین ارزشی دارد باعث

اشك ریختن تو نمیشود

سه


اگر كسی تو را آنطور كه میخواهی دوست ندارد، به این معنی نیست كه تو

را با تمام وجودش دوست ندارد.

چهار


دوست واقعی كسی است كه دستهای تو را بگیرد ولی قلب تو را لمس كند.

پنج


بدترین شكل دلتنگی برای كسی آن است كه در كنار او باشی و بدانی كه

هرگز به او نخواهی رسید.

شش


هرگز لبخند را ترك نكن، حتی وقتی ناراحتی چون هر كس امكان دارد

عاشق لبخند تو شود.

هفت


تو ممكن است در تمام دنیا فقط یك نفر باشی، ولی برای بعضی افراد تمام

دنیا هستی.

هشت


 

نه


شاید خدا خواسته است كه ابتدا بسیاری افراد نامناسب را بشناسی و سپس

شخص مناسب را، به این ترتیب وقتی او را یافتی بهتر می‌توانی شكر گزار

باشی.

ده


 

یازده


همیشه افرادی هستند كه تو را می‌آزارند، با این حال همواره به دیگران

اعتماد كن و فقط مواظب باش كه به كسی كه تو را آزرده، دوباره اعتماد

نكنی.

دوازده


 

آنكه شخص دیگری را بشناسی و انتظار داشته باشی او تو را بشناسد.

سیزده


زیاده از حد خود را تحت فشار نگذار، بهترین چیزها در زمانی اتفاق

می‌افتد كه انتظارش را نداری.

این متن را برای كسانی كه به هر دلیل دوست تو هستند بفرست، حتی اگر

آنها را همیشه نمی‌بینی یا با آنها همیشه صحبت نمیكنی.. ولی به خاطر

داشته باش:

”هر آنچه اتفاق می‌افتد، بنا به دلیلی است“

خود را به فرد بهتری تبدیل كن و مطمئن باش كه خود را می‌شناسی قبل از

به چیزی كه گذشت غم نخور، به آنچه پس از آن آمد لبخند بزن.

هرگز وقتت را با كسی كه حاضر نیست وقتش را با تو بگذراند، نگذران.

 



:: موضوعات مرتبط: متفرقه , ,
:: بازدید از این مطلب : 736
|
امتیاز مطلب : 59
|
تعداد امتیازدهندگان : 17
|
مجموع امتیاز : 17
تاریخ انتشار : سه شنبه 25 بهمن 1389 | نظرات ()
نوشته شده توسط : علی افسری نژاد

۱) « زمان » در حال گذر است
زمان در حال گذر است ، یعنی به هیچ وجه نمی توان آنرا ذخیره نمود . به عبارت دیگر ، زمان را فقط
می توان « استفاده» کرد ، و تنها تصمیمی که در مورد آن می توانیم بگیریم ‏ ، این است که « چگونه » از وقت خود استفاده کنیم ؟ ما می توانیم وقت خود را برای کارهای کم ارزش یا امور ارزشمند صرف کنیم . ‌درهر صورت ، زمانی که می گذرد ،‌برای همیشه از دست رفته است
۲) صرف « زمان » ، غیر قابل اجتناب است
قانون دوم این است که ، صرف زمان ، غیر قابل اجتناب است . هر کاری نیاز به صرف زمان دارد. فرقی نمی کند که این کار، نگاه کردن از پنجره به سمت بیرون باشد یا چند دقیقه خوابیدن بیشتر در رختخواب .
در هر صورت، هر کدام از این کارها ، مقدار مشخصی از زمان را به خود اختصاص می دهد . طبق قانون ۹۰/۱۰ ، اگر شما ۱۰ % ‌از وقت خود را صرف برنامه ریزی برا ی کارهای خود بکنید ، موجب ۹۰ % صرفه جویی در میزان تلاش لازم برای رسیدن به اهدافتان خواهد شد .
۳) « زمان » بی همتاست
قانون سوم این است که ، زمان بی همتاست و هیچ چیز نمی تواند جای آنرا بگیرد . این موضوع ، بخصوص در مورد ارتباطات و روابط شما با دیگران صادق است . صرف وقت ،‌تنها پول رایج و ارزشمند در روابط شما با افراد خانواده ‌، دوستان ، مشتریان و همکارانتان است و هیچ چیز نمی تواند جایگزین آن شود . افراد موثر و کارآمد ، همیشه در تلاشند که موقعیتهای زمانی خاصی را ایجاد کنند تا بتوانند وقت خود را با افرادی که در زندگیشان با اهمیتند ،‌صرف نمایند . از نظر فرزندان شما ، «‌ عشق » دقیقا ً با صرف زمان با آنها معنا می شود . این موضوع در مورد همسرتان نیز صادق است.
ما ، دیگران را دقیقاً به همان اندازه ای دوست داریم که وقت خود را صرف آنها می کنیم .
هر چه بیشتر وقت خود را با فرد دیگری ( بخصوص با اعضای خانواده تان ) بگذرانید ، درک متقابل شما از یکدیگر بیشتر شده و روابطتان گسترش و عمق بیشتری خواهند یافت . اگر آن قدر گرفتار باشید که نتوانید برای فرزندتان وقت بگذارید، کم کم ارتباط او با شما قطع خواهد شد و به دنیای شخصی خودش پناه خواهد برد .
۴) « زمان » کلید تکامل است
قانون چهارم این است که ، برای کامل شدن در هر کار و رسیدن به نقطهٔ پایانی اهدافتان ، ناگزیر از صرف وقت هستید . به عبارت دیگر ، یکی از مهمترین کارهایی که در مورد اهدافتان باید انجام دهید ،‌ این است که ، با دقت ، میزان وقتی که برای رسیدن به آن هدف لازم است را محاسبه کرده و به آن اختصاص دهید . اگر چنین زمانی را به آن اختصاص ندهید، نتیجه این خواهدبود که کار را نیمه کاره و قبل از رسیدن به هدف رها خواهید کرد . پس باید این زمان را با دقت محاسبه کنید .
● تمرین عملی :‌
از امروز تصمیم بگیرید که زمان خود را بجای کارهای کم ارزش ، صرف امور با ارزش کنید و این تصمیم را به اجرا در آورید .
برنامه ای بریزید که بتوانید وقت بیشتری را با افرادی که در زندگیتان مهم محسوب می شوند ، صرف کنید.



:: موضوعات مرتبط: علمی , متفرقه , ,
:: بازدید از این مطلب : 845
|
امتیاز مطلب : 91
|
تعداد امتیازدهندگان : 28
|
مجموع امتیاز : 28
تاریخ انتشار : شنبه 23 بهمن 1389 | نظرات ()
نوشته شده توسط : علی افسری نژاد

در گذشته آلات موسیقی در تعزیه، به سازهای بادی و كوبی منحصر می شد. سازهای رشته دار یا زهی و حتی بعضی از سازهای كوبی، همچون دف، دایره و دایره زنگی هم به علت ممنوعیت شرعی در تعزیه خوانی ها كاربرد نداشتند.

 

 

علی افسری نژاد.JPG

هر چند در پاره ای از شهرها و روستاهای ایران، به اقتضای وضع ویژه فرهنگی و مذهبی، احتمالاً از سازهای رشته دار و آلاتی همانند دف و دایره، آن هم گاهی، در برخی از تعزیه ها، سود می جستند، ولی به هر تقدیر، استفاده از سازهای یاد شده، جنبه تصادفی و استثنایی داشته است.

در شمار زیادی از شهرها و روستاهای ایران، عمده ترین و متداول ترین سازهای تعزیه، شیپور و طبل معمولی بود. در تعدادی از نواحی ایران، از سازهای دیگری مانند دهل، سنج، سرنا، نی و بعضی از سازهای محلی نیز بهره می بردند. از زمان ناصرالدین شاه به بعد در تكیه دولت و تكایای اعیان و اشراف، پاره ای از سازهای بادی اروپایی نظیر برگل، ترومپت پیستون دار، قره نی و مانند آنها هم بر سایر سازها افزوده شد. تعزیه خوانان برخی از شهرها و روستاهای ایران، مخصوصاً مناطق اطراف تهران نیز تدریجاً سازهای فرنگی مثل بوگل، كه آن را به زبان عامیانه <بولگ> می نامیدند، به كار می گرفتند .

 

● سازهای بادی سنتی

▪ شیپور:

سازی از جنس برنج یا مس و بدون پیستون و از خانواده سازهای بادی است. این ساز، یك صدایی و نوایش بسیار بلند و رسا می باشد. با شیپور ساده، آهنگ ویژه ای را نمی شود نواخت. تنها با دمیدن در آن و كشش یا تقطیع نفس، می توان پنج تا شش حالت كلی غم انگیز یا ضربی و آشوب و جنگ به صدای آن داد.

در ایران، این ساز از روزگاران دیرین در جنگ ها و مراسم مذهبی كاربرد داشته و بیشتر از سایر سازها معمول بوده است. هیچ گونه ساز بادی ای به اندازه شیپور ساده در تعزیه خوانی ها متداول نبوده است. در هر شهر و روستایی كه تعزیه و شبیه خوانی برپا می شد، شیپور از مهم ترین و اساسی ترین سازهای تعزیه شمرده می شد. سازهای بادی دیگر، همچون كرنا، قره نی و امثال این ها، بیشتر جنبه تكمیلی و تشریفاتی داشتند.

▪ نی:

سازی است بادی كه آن را اغلب از نی و به صورت استوانه می سازند. لوله این ساز از هفت بند و شش گره تشكیل یافته است. از همین روی، ساز مزبور به <نی هفت بند> هم شهرت دارد. قطرش از ۵/۱ تا ۳ سانتی متر و طولش حدوداً ۳۰ تا ۷۰ سانتی متر است. شش سوراخ دارد كه ۵ سوراخ آن در یك طرف و سوراخی در سمت دیگر آن قرار دارد. نی از انواع سازهای بی زبانه می باشد. نی نواز، هوا را از دهانه لوله به درون آن می دمد و با باز و بسته كردن سوراخ ها با انگشتان هر دو دست، طول هوای داخل لوله را كم و زیاد می كند و در نتیجه صورت های زیر و بمی به وجود می آورد.

در تعزیه ها، در مواردی چند از جمله در فواصل خواندن آوازهای اندوهبار، نی زده می شد. نوای نی معمولاً با صدای ملایم شیپور و طبل همراه بود. مهم ترین كاربست نی در تعزیه <طفلان مسلم> بود. در این تعزیه، مانند چوپان موقع چراندن گوسفندان خویش، آهنگ های غمباری همانند دشتستانی، چوپانی و امیری نی می زد. از این رو، افرادی كه در این تعزیه، نقش چوپان را به عهده داشتند، می بایست نی زن نیز باشند.

▪ كرنا یا كرنای:

سازی است بادی و معمولاً فلزی. درازای آن ۲ تا ۷ متر است. سرش خمیده و به عصا شباهت داشته و لوله اش بدون سوراخ می باشد. صدای كرنا، خشن، گوش خراش و هراس انگیز است. در تعزیه ها از این ساز به هنگام نبرد، پیكار و تاخت و تاز اسب ها و برای ایجاد رعب، وحشت و آشوب سود می جسته اند. در ابتدای تعزیه و اعلام و فراخوانی و مبارزه خوانی هم كرنا را همراه با طبل و شیپور می نواختند.

▪ سرنا یا سورنای:

ساز بادی چوبی است مخروطی شكل. سرنای تعزیه دوزبانه و طول لوله اش تقریباً نیم متر است كه ۶ سوراخ در یك ردیف و سوراخی در عقب دارد. این ساز در بیشتر نواحی كشور، به خصوص در روستاها به كار می رود. در رقص های محلی، جشن های عروسی و احیاناً در مراسم عزاداری ماه محرم آن را همراه با دهل یا طبل می نوازند. در تعزیه خوانی ها، سورنا نواز با شیپورزن و طبال در نواختن آهنگ های غم انگیز یا نشاط بخش همراهی می كرده است.

● سازهای كوبی

▪ طبل:

سازی است كوبی و رزمی، كوچك تر از دهل و در اندازه های مختلف. تنه اش را از چوب و به شكل مخروط ناقص یا استوانه ای شكل می سازند و روی دو قاعده اش پوست می كشند. بعدها، طبل های فلزی هم ساخته شد. طبل را با دو چوب یا چوبك كه سرشان گره یا <توپوز> دارد، می نوازند. حدود تنوع صدای طبل به وسعت پوست و مخصوصاً مهارت نوازنده بستگی دارد. طبل نیز همانند شیپور، ساز اصلی و مهم تعزیه بوده است. طبل نوازها، جدا از این كه آواز تعزیه خوانان را با آواز همراهی می كنند، به هنگام سكوت یا حركت تعزیه خوانان و در فواصل آوازها با نواختن ضربات ملایم، آرام و متوالی به طبل، گذشت لحظه ها و زمان و گهگاه هم چونی حالات تعزیه خوان را مجسم می نمایند. كلاً طبل در نمایاندن تقطیع و تغییر صحنه ها در تعزیه، نقش مهم و اساسی داراست.

▪ دهل:

سازی است كوبه ای به شكل استوانه، نظیر طبل، اما بزرگ تر از آن. تنه اش از چوب و قطر دهانه اش تقریباً ۱ متر و ارتفاع آن ۲۵ تا ۳۰ سانتی متر است. بر دو سطح دهانه آن پوست كشیده شده است. نوازندگان موقع دهل نوازی، آن را با تسمه ای كه به تنه اش وصل می باشد به گردن می آویزند.

دهل در جلوی شكم نوازنده به طور مایل قرار می گیرد و دو دهانه پوست كشیده آن به سوی پهلوی راست و چپ نوازنده است. نوازنده در دست راستش چوبی به شكل عصا، به اسم <كَجَك> و در دست چپ، تركه نازكی می گیرد و با آنها بر روی سطح پوستی دهل می كوبد. ارتفاع صدای چنین سازی، نامعین است.

▪ سنج یا صنج:

سازی است كوبی از دو صفحه یا سینی برنجی مدور كه درون آن كمی گرد است. سنج یكی از سازهای باستانی ایران بوده است كه در مراسم سوگواری های مذهبی و تعزیه به كار می آید. جهت نواختن آن، دو صفحه را به هم می كوبند یا بر هم می لغزانند. طنین سنج، آمرانه و پرقدرت می باشد. كاربرد سنج در مجالس تعزیه جنبه عمومی ندارد و بیشتر در دسته گردانی ها، نوحه خوانی ها و سینه زنی ها از آن بهره می برند.

▪ نَقّاره:

دو طبل كوچك متصل یا جدا از هم است؛ یكی بزرگ تر با صدای بم تر و دیگری كوچك تر با صدایی زیرتر. نقاره را با دو عدد تركه كه به چوب نقاره معروف است، می نوازند. گاه یك چوب با بم و چوب دیگر با زیر كار می كند و برخی اوقات هر دو چوب به بم یا به زیر می خورد. كاربرد اصلی نقاره در نقاره خانه های شهرهای بزرگ بود كه به هنگام طلوع و غروب آفتاب نقاره می زدند. افزون بر این، در مراسم دسته گردانی و عزاداری به كار می رفت. به تدریج در تعزیه خوانی ها، به ویژه در تكیه دولت و تكایای اعیانی و اشرافی هم مرسوم شد.

▪ سازهای بادی فرنگی:

همان گونه كه یادآور شدیم، از اواخر عهد ناصری چند نوع ساز بادی فرنگی هم در مجالس تعزیه باب شد، از بین آنها، ترومپت پیستون دار، بوگل و قره نی را می توان نام برد.

ترومپت پیستون دار: یكی از سازهای بادی است كه میان مردم به <شیپور> معروف است. این ساز را، همچون شیپور ساده، از مس یا برنج می سازند. ساز مورد بحث دارای سه كلید سوپاپ (پیستون) است. نوازنده، همراه با حركت لب ها و فشار دم در دهانه ترومپت و حركت انگشتان روی كلیدهای آن، با هر كلید، تعدادی از نوازهای موسیقی را تولید می كند.

به جای شیپور ساده قدیمی، از ترومپت نه تنها در تكیه دولت و تكایای اعیان و اشراف، كه در بعضی از تكیه ها و تعزیه خوانی های عمومی هم استفاده می كردند. چون ترومپت پیستون داشت، گروه نوازندگان تعزیه می توانستند پاره ای از نغمه ها، آهنگ ها و گوشه ها را با آن بنوازند. بنابراین با كاربرد ترومپت، نوعی تحول در موسیقی تعزیه پدیدار شد. نوازندگانی كه در نواختن ترومپت و بوگل پیستون دار، تبحر و ورزیدگی داشتند، در بسیاری موارد، تعزیه خوانان را در آوازخوانی همراهی می كردند و همان گوشه ها و نغمه هایی را می نواختند كه تعزیه خوان می خواند.

▪ بوگل:

سازی است فلزی و دوزبانه چون ترومپت. لوله اش كله قندی و كوتاه تر از ترومپت می باشد. بوگل دو نوع است؛ بوگل بزرگ و كوچك. تفاوت بین این دو در صداست. صدای بوگل كوچك، تیزتر از بوگل بزرگ می باشد. بوگل ساده، نظیر شیپور بود و پیستون و سوپاپ نداشت و با آن ۲ تا ۶ صوت مختلف را درمی آورند. در تعزیه ها از هر دو ساز یعنی از بوگل و ترومپت استفاده می شد، كاربرد بوگل و ترومپت پیستون دار در تعزیه، بر تنوع آهنگ ها و نغمه ها می افزود.

▪ قره نی:

سازی است بادی از دسته سازهای یك زبانه كلیددار. این ساز اقسام مختلفی دارد كه متداول ترین آنها قره نی است كه آن را از چوب می ساختند. در تعزیه خوانی های تكیه دولت و برخی از تكایای اعیانی، از قره نی نیز استفاده می شده است. در تكایا و تعزیه های عمومی معمولاً سرنا به كار برده می شد.



:: موضوعات مرتبط: هنری , مذهبی , متفرقه , ,
:: بازدید از این مطلب : 1035
|
امتیاز مطلب : 63
|
تعداد امتیازدهندگان : 21
|
مجموع امتیاز : 21
تاریخ انتشار : چهار شنبه 11 آذر 1389 | نظرات ()
نوشته شده توسط : علی افسری نژاد

۱۶ مهارت صحبت در جمع

در زندگی همه ما مواقعی وجود دارد که باید در حضور چند نفر راجع به مساله‌‌ای صحبت کنیم. ممکن است این صحبت در جلسه یا کنفرانسی باشد که رسمیت داشته باشد و ممکن هم هست که در یک جمع خانوادگی یا در محیط کار بخواهیم برای دوستان یا همکارانمان صحبت کنیم. اگر مهارت‌های لازم را در این زمینه داشته باشیم، قطعاً روند کار با موفقیت بیشتری انجام می‌شود و به نتایج بهتری می‌رسیم.
یکی از مباحث مهمی‌که اکثر صاحب نظران درباره آن اتفاق نظر دارند، مقدمه‌ای است که ما برای گفتار خود انتخاب می‌کنیم. برخی می‌گویند اصل مطلب مهم است و مقدمه تأثیر چندانی در روابط ندارد، در صورتی که اگر مقدمه جالب و دلنشین نباشد، دنبال کردن بقیه صحبت از جانب شنوندگان چندان قطعی نیست.
پس سعی کنید صحبت خود را همیشه با یک مقدمه آغاز کنید و سپس به اصل بحث بپردازید.
● ۴ نکته درباره مقدمه‌چینی
بسیاری افراد حتی در دوران تحصیل و برای نوشتن انشاء نیز برای پرداختن به مقدمه دچار مشکل می‌شوند. با توجه به نکات زیر حداقل از اصول کلی مقدمه آگاه خواهند شد:
۱) مقدمه باید مختصر باشد، اما در عین حال هدف از بیان آن را مشخص کند تا شنونده بداند که قرار است به چه موضوعی پرداخته شود.
۲) مقدمه نباید تنها اطلاعات خاصی را به شنونده منتقل کند، بلکه باید شنونده را جذب کند و برای پیگیری کلام انگیزه لازم را در او به وجود آورد.
۳) مطالب بیان شده باید مرتبط با یکدیگر باشند، نه‌این که در مقدمه به نکاتی پرداخته شود که در آخر بحث، هیچ نتیجه‌ای از آنها گرفته نشود.
۴) در نهایت با نوع کلام خود سعی کنید ارتباطی میان خود و شنونده‌ایجاد کنید که موج مثبتی ایجاد شود و فضای دلنشین و مطلوبی به بحث شما بدهد.
● ۱۲ نکته درباره جان کلام
و اما در پرداختن به مطالب اصلی کلام، پس از مقدمه، نکات زیر را در نظر داشته باشید:
۱) از کلمات قابل درک و با معنی استفاده کنید.
۲) القاب، عناوین و اصطلاحات فوق تخصصی، کمکی به درک بهتر موضوع نمی‌کند. البته هنگام نیاز باید به آنها اشاره کرد. اما موضوع اصلی نباید تحت الشعاع این مساله‌ قرار گیرد، زیرا شنونده خسته می‌شود.
۳) برای پرداختن به موضوع، در صورت امکان می‌توانید از داستان‌های کوتاه، ضرب المثل‌ها و اطلاعات جالب دیگر برای حمایت از موضوع اصلی استفاده کنید و بر جذابیت کلام و درک بهتر آن بیفزایید.
۴) سعی کنید حتماً از موضوع مورد نظر به اندازه کافی اطلاع و آگاهی داشته باشید تا با تسلط کامل درباره آن صحبت کنید.
۵) به یاد داشته باشید هرچه بیشتر مطالعه کنید، بیشتر خواهید دانست و هرچه بیشتر بدانید و بیاموزید، به جاهای بهتری می‌رسید.
۶) وقتی از جنبه‌های گوناگون یک مساله‌ آگاه باشید، با اعتماد به نفس بیشتری راجع به آن صحبت می‌کنید و این حس مثبت خود را به شنونده نیز منتقل خواهید کرد.
۷) با اشاره به ارزش و اهمیت موضوع، علت انتخاب خود را در پرداختن به آن بیان کنید و در صورت لزوم جزییاتی که مرتبط با مساله‌ باشند را نیز تشریح کنید.
۸) دیگران را در بحث خود وارد کنید و از نظرات آنها نیز مطلع شوید، چرا که اگر تا انتهای بحث پیش بروید، امکان دارد نقاط کور و مبهمی‌برای شنوندگان ایجاد شده باشد و آنها فرصت ابراز عقیده یا سؤال در آن موارد را نداشته باشند.
۹) هرگز فکر نکنید سکوت حضار دقیقاً به معنای تأیید و همراهی با گفته‌های شماست. حتی اگر سکوتی نیز حکمفرما شد، سعی کنید با طرح برخی سؤالات در ارتباط با موضوع آنها را به شرکت در بحث تشویق کنید.
۱۰) از مکث‌های طولانی و توپوق زدن جدا بپرهیزید؛ زیرا این گونه موارد نه تنها حاکی از عدم تسلط و آگاهی کافی شما نسبت به موضوع است، بلکه هماهنگی و ارتباط میان موارد را از میان می‌برد و در ضمن موجب حواس پرتی شنوندگان و خارج شدن رشته گفتار از دست شما می‌شود؛ البته‌این کار نیاز به تمرین دارد، اما ضروری و ممکن است.
۱۱) توجه داشته باشید حتی عامی‌ترین مردم نیز قادر به درک میزان توانایی شما در بیان، کلام و نحوه گفتار هستند. مردم همیشه به خود افراد توجه دارند نه به مدرک و درجه تحصیلی شان. پس اگر عالی ترین مدارک تحصیلی را نیز داشته باشید، اما در انتقال مفاهیم و مقاصد مورد نظر خود ناتوان باشید، موفقیتی کسب نخواهید کرد.
۱۲) موارد فوق، نکاتی ساده اما مهم را به شما یادآوری می‌کنند که با وجود ساده بودن نیاز به تمرین و صرف وقت دارند که ما امیدواریم شما نیز با رعایت آنها در زندگی اجتماعی و کارهای خود، به موفقیت‌های روزافزون دست یابید.



:: موضوعات مرتبط: علمی , متفرقه , ,
:: بازدید از این مطلب : 865
|
امتیاز مطلب : 81
|
تعداد امتیازدهندگان : 25
|
مجموع امتیاز : 25
تاریخ انتشار : چهار شنبه 16 آذر 1389 | نظرات ()
نوشته شده توسط : علی افسری نژاد

 

کنار   آب  و  پای  بید  و  طبع  شعر و  یاری خوش

                                       معاشر دلبری     شیرین   و  ساقی   گلعذاری  خوش

الا   ای    دولتی   طالع   که   قدر   وقت    می‌دانی

                                       گوارا  بادت   این عشرت  که داری  روزگاری خوش

هر آن کس را که  در خاطر ز  عشق دلبری باریست

                                       سپندی گو   بر آتش  نه   که دارد  کار و باری خوش

عروس    طبع   را   زیور   ز   فکر   بکر  می‌بندم

                                       بود  کز دست  ایامم   به دست   افتد   نگاری   خوش

شب  صحبت  غنیمت  دان و   داد   خوشدلی  بستان

                                       که مهتابی دل افروز  است  و طرف  لاله زاری خوش

میی  در   کاسه   چشم   است    ساقی   را   بنامیزد

                                       که مستی   می‌کند با   عقل و  می‌بخشد  خماری خوش

به    غفلت    عمر   شد   حافظ  بیا با  ما به میخانه

                                       که   شنگولان  خوش  باشت   بیاموزند   کاری خوش

 


:: موضوعات مرتبط: ادبی , متفرقه , ,
:: بازدید از این مطلب : 962
|
امتیاز مطلب : 49
|
تعداد امتیازدهندگان : 14
|
مجموع امتیاز : 14
تاریخ انتشار : سه شنبه 2 دی 1389 | نظرات ()

صفحه قبل 1 2 صفحه بعد